سونگ جون
بابای تهکیونگ سو
کسی که میتونید بهش فحش بدید
کسی که پدر و مادر ته برای ته انتخاب کردن تا جفتش بشهکوکی ته رو مالکانه پشتش کشید و با جدیت گفت:اینجا چی میخواید؟؟؟
هه یون با نگاه نافذش گفت:بلوغ پسرم داره نزدیک میشه باید ببریمش پیش خودمون تا با جفتش زندگی کنه
ته بغض کرد و چونش لرزید از زندگی تو دنیای گربه های وحشی میترسید حتی از پدر و مادرش هم میترسید
کوکی با خشم گفت:ته نمیتونه بین هیبرید های گوشت خوار زندگی کنه
سونگ جون گفت: کمکم عادت میکنه تو به اندازه ما نگرانش نیستی
کوکی با مالکیت گفت:من از وقتی خیلی کوچیک بود بزرگش کردم نه شما ها
سونگ جون با صدای بلندی گفت:اون باید یه جفت عین خودش داشته باشه اینجا هیبرید گربه ای نیست این و که میفهمی؟هه یون با تمسخر گفت:یا نکنه میخوای خودت جفتش بشی؟
کوکی ابرو بالا انداخت و گفت:اشکالی داره؟
سونگ جون دندون هاش و بهم سایید و گفت:خرگوش احمق نمیذارم پسرم جفت ضعیفی مثل تو داشته باشه
ته با خشم گفت:به کوکیم نگید احمق
کوکی رو به داخل خونه گفت:ته رو نگه دارید
جیمین اومد و دست ته رو کشید و برد ته نمیخواست کوکی تنها بذاره ولی جیمین و جین به زور بردنش
کوکی در و بست و گفت:همین خرگوش ضعیف کل این روستا رو میچرخونه هر فصل خطر طغیان رود و دور میکنه کاشت و داشت و برداشت و انجام میده
هه یون با پوزخند گفت: مراقبت از چند تا هیبرید اهلی و احمق کار سختی نیست که بهش میبالی
کوکی با لحن آروم و خطرناکی گفت:تو حق توهین کردن به ما رو نداری
کیونگ سو جلوی کوکی وایساد و گفت:به چه حقی با قویتر از خودت اینجوری حرف میزنی؟
YOU ARE READING
Kookv hybrid's village [ Completed ]
Fanfictionروستای هیبرید🍸 کاپل ها:کوکوی،یونمین ، نامجین ژانر: تخیلی هیبرید فلاف اسمات امپرگ کوکی رو به بقیه:من ته رو میخوام ولی اون خیلی معصومه اما من میخوام بوسش کنم لمسش مال خودم بکنمش دیگه نمیتونم صبر کنم نامجون:ما بهت کمک میکنیم وضعیت: پایان یافته
part 10
Start from the beginning