-12

397 41 4
                                    

Couple:Namjon/Jin(BTS)

-داشتم با خودم فكر ميكردم ميشه تو يه ازدواجم مجرد بمونى نه؟
هر دوتاشون روى تخت دراز كشيده بودن جين داشت به آرومى دست نامجونُ لمس ميكرد با انگشتاش بازى ميكرد ولى ذهن نامجون درگير سوالش بود
-مثل توجون ميشه مثل تو توى رابطه بود
برعكس چهره بى حسش نميتونست جلوى عذاب وجدانشُ بگيره سوكجين حق داشت حتى اگه ازش متنفرم ميشدم حق داشت..
-من عاح من متاسفم جين
اين بار نامجون دست جينُ توى حصار دستاش گرفت
-من فقط ازت فرصت ميخوام بذار كسى كه دنيامُ از بين بردو فراموش كنم اون مثل يه زخمِ لعنتىِ به اين راحتيا خوب نميشه شايد خود لعنتيش توى زندگيم نيست ولى خاطراتش هنوزم هستن
حالا هر دوتاشون رو به روى هم دراز كشيده بودن نامجون دستشُ روى صورت سوكجين گذاشته بود اروم انگشتشُ روى گونش ميكشيد
-منُ ببخش اگه بدم بى حوصلم يا بهت كمتر محبت ميكنم ميدونم يه وقتايى كه زل ميزنم به يه گوشه غرق فكرش ميشم فقط بهم يه فرصت بده جين يه روز مياد با غرور به دستات عادت ميكنم..
جين لبخند غمگينى زد
-متاسفم جون ولى اونقدر قوى نيستم كه عشقمُ درحالى كه عاشق يكى ديگست ببينم بيا تمومش كنيم...

Short stories Where stories live. Discover now