میرم طبقه ی بالا ، اتاق خودم.

شماره ی نایل رو میگیرم.

بعد از سه تا بوق جواب میده.

+هی نی! چه خبر؟!

_سلام هری. نگران نباش ، اوضاع شرکت خوبه.

اون از همین الان هم میدونه چرا بهش زنگ زدم چون شرکت دست نایل سپردم.

+مطمعن؟!

_مطمعن!

+باشه ، پس اگه چیزی شد خبرم کن.

_باشه. تو برو به کارات برس. خیالت راحت.

ازش خداحافظی میکنم و گوشیمو روی میز میذارم.

باید برم واسه خونه خرید کنم ، میخوام خودم این کارو کنم چون دلم میخواد امشب همه چی از بهترین ها باشه.

پس شلوار راحتیمو با یه شلوار جین عوض میکنم.

روی تیشرتم یه ژاکت میپوشم.

از انه و روبین و جما خداحافظی میکنم و به سمت فروشگاه حرکت میکنم.

جما قبلا یه لیست از چیزهایی که باید خرید کنم آماده کرده پس نیاز نیست بهش فکر کنم.

وارد فروشگاه میشم. یکی از سبد هایی که مخصوص خریده رو انتخاب میکنم.

لیست رو از جیب شلوارم در میارم و شروع به انتخاب کردن میکنم.

.......

بعد از تموم شدن خرید ها ، اونا رو توی ماشین میذارم.

به خونه که رسیدم ریچارد میاد و خرید ها رو داخل خونه میبره.

منم وارد خونه میشم.

بعد از چند ساعت ناهارمو میخورم و‌ بعد به اتاقم میرم تا یکم بخوابم.

نمی خوام وسط مهمونی درحال چرت زدن باشم.

......

صدای آلارم گوشیم من و از خواب بیدار می کنه و این یعنی باید واسه ی امشب آماده بشم.

به دست و صورتم آب میزنم تا خواب از سرم بپره و چشمام خواب آلود نباشه.

به سمت کمدم میرم ، چند دست لباس انتخاب میکنم و اونا رو روی تخت میذارم.

دقیقا نمی دونم چه لباسی بپوشم بهتره ولی نمیخوام خیلی رسمی به نطر برسم.

در آخر ، یه شلوار جین نوک مدادی و یه تیشرت مشکی میپوشم.

موهامو به سمت بالا حالت میدم.

به خودم توی آینه نگاه میکنم.

یکم ریش گذاشتم چون به نظرم این طوری بهتر به نظر میرسم.

من کسی نیستم که از خودم تعریف کنم ولی الان میتونم بگم که خوب شدم.

Change (L.S)Where stories live. Discover now