_ پس دیگه مشکلی نیست؟
_ نه حلش کردم
تهیونگ جواب داد.
_ هوم..خوبه
_ تو چیکارا میکنی؟حوصلت سر نمیره اینجا؟
جیمین لبخندی زد.
_ نه زیاد
تهیونگ چشم هاش رو ریز کرد.
_ نه زیاد؟دلیل اون لبخند کیه جیمین شی؟
پاش رو روی پای دیگش و اسپرسوش رو روی میز گذاشت.
_ هیچکس
_ میدونم سرت با یونگی گرمه
جیمین اما انکار کرد.
_ نه
بعد کمی متعجب شد.
_ تو از کجا میدونی؟!
_ من نمیدونستم..فقط حدس زده بودم که الان مطمئنم کردی
جیمین پوفی کشید و به دیوار اتاق تهیونگ زل زد.
_ با هم کنار میایم..منم که تنهام برای همین گزینه بدی برای سرگرمی نیست
تهیونگ ابرویی بالا انداخت و گوشه لبش کش رفت
_ عه؟گزینه بدی نیست؟ یا بهترین گزینست؟
جیمین اخمی کرد.
_ یعنی چی؟
تهیونگ لبخندی زد و بیشتر از این اذیتش نکرد.
_ منظورم اینه گزینه خوبیه..میخواستم..
با صدای در حرفش رو نمیه گذاشت.
_ بیا تو
جونگکوک با یه سری برگه وارد شد.
_ مم..رئیس اگه کار دارین بعدا میام
_ نه بیا منو جیمین خیلی وقته داریم حرف میزنیم
جونگکوک سلامی به جیمین کرد و جیمین هم سری تکون داد. برگه ها رو روی میز گذاشت.
_ اینا طرح نهایین..فقط درمورد حمام و سرویس بهداشتی دو تا ایده داریم برای همین سومین و بقیه کارمندا پیشنهاد دادن یه جلسه بزارین و اینکه یه نگاهی بهش بندازین اگه مشکلی هست دوباره آماده کنم چون قراره از همینا کپی بگیریم
تهیونگ بدون اینکه نگاهش رو از جونگکوک برداره، برگه ها رو گرفت.
_ یکم آروم تر..نفس بگیر
جونگکوک انگشت اشارش رو روی چتری موهاش کشید و همراه کنار زدنش، لبخند کمرنگی زد.
_ خب این همونیه که توی جلسه سرش به توافق رسیدیم؟
جونگکوک کمی جلو رفت و نگاهی به طرح انداخت.
_ اره..این قمستم ادامشه که به تراس ختم میشه
ŞİMDİ OKUDUĞUN
cloudy seoul
Hayran Kurguبهار خیلی نزدیک بود و عطر گل ها رو به همراه داشت ولی هنوز هم هوا سرد بود.. گویی زمستان سئول تمومی نداشت و یا شاید این قلب خودش بود که یخ زده بود! 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : romance . drama . smut 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : vkook . yoonmin 𝗠𝘆 𝗜𝗻𝘀𝘁𝗮𝗴𝗿𝗮𝗺 𝗮𝗰𝗰𝗼𝘂�...