S²_part 30: هدف بعدی

534 68 17
                                    

•••MOONVKJM's pov•••

یک هفته بعد:

*جونگ کوک کجاست؟

هوسوک نگاهش رو به سمت جونگ کوک که تا کمر تو پرونده های جدید بود، داد و با سر بهش اشاره کرد.
_اونجاست. میبینی؟ از صبح تا شب، از شب تا صبح، سرش با پرونده هاش گرمه.

نامجون آهی کشید و به سمت جونگ کوک رفت که عینکی به چشم داشت و با اخمی که عمق جدیت و تمرکزش رو نشون میداد، مشغول بررسی پرونده ها بود.
*کوک، نمیخوای استراحت کنی؟

+اه نامجون خوب شد اومدی.
پرونده ای رو به طرف نامجون گرفت و با جدیت شروع به توضیح دادن کرد.
+این عوضی یه باند مواد مخدر داره و تا حالا میلیون ها دلار تو مرز های کره، قاچاق کرده. الان سه ساله که دنبالشن ولی پیداش نکردن.

*بعد از سه سال دادنش به تو؟

+هر پرونده ای که حل نمیشه رو خودم به عهده میگیرم.

*بعد حلش میکنی؟

جونگ کوک پوزخندی زد.
+یادته کی برای اولین بار شما رو دستگیر کرد؟

*میخوای بگی چون این کار رو نتونسته بودن انجام بدن، خودت تقبلش کردی؟

جونگ کوک سری تکون داد و پرونده ای دیگه رو بلند کرد.
+امروز باید برم از اون وو بازجویی کنم، این پرونده رو میبینی؟ این پرونده یکی از نزدیکای اون ووئه.

نامجون به دقت به پرونده نگاه کرد.
*این...

+میدونم، وحشتناکه ! اون یه قاتل، رئیس مافیا، پرنفوذ تو سیاست و قدرت برتر مافیاهای آمریکا و اروپاست. تا جایی که ازش ثبت کردن، اون فقط چهارده هزار و صد و دو انسان رو قاچاق کرده و بیش از هشت هزار نفر رو هم به بردگی فرستاده.

*این دیگه چه هیولاییه؟

جونگ کوک اخم غلیظش رو پررنگتر کرد و نگاهش رو به نامجون داد.
+هدف بعدیه من.

نامجون با صدای بلندی فریاد زد
*شوخیت گرفته؟؟؟؟

همه توجهشون به اون دو جمع شد که باعث شد جونگ کوک چشماشو تو حدقه بچرخونه. بقیه به سرعت به سمتشون رفتن.
•چی شده؟

نامجون با خشم به طرف جین برگشت.
*این دونسنگت رسماً دیوونه اس !

همه سوالی به جونگ کوک نگاه کردن. جونگ کوک عینکش رو جا به جا کرد و بی توجه به اونا، پرونده‌ای که داشت برای نامجون شرح میداد رو دوباره به دست گرفت.
-یکی نمیخواد بگه اینجا چه خبره؟

*این یارو، همین احمقی که اینجا نشسته، میخواد خودکشی کنه.

همه با تعجب به جونگ کوک نگاه کردن. اما جونگ کوک وقتی روی چیزی تمرکز میکرد، محال بود حواسش پرت شه.

Lost memories[vkook] Where stories live. Discover now