💮پارت هفتاد و چهارم💮

4K 810 16
                                    

با تردید دوباره لباسش رو مرتب کرد و بعد انگشتاش رو اول بین موهاش فرو برد و بعد به سرعت عقب کشیدشون. نمیخواست ظاهرش به هم ریخته باشه و غیر قابل اعتماد به نظر بیاد...

نمیدونست چرا استرس داره... استرس بی معنی بود...

واقعا تو این لحظه دیگه هیچی برای باختن نداشت... به اون نقطه ای رسیده بود که حاضر بود به هر چیزی چنگ بندازه و با اینکه لوهان بهش گفته بود این کار بی فایده است اما باز هم حالا اینجا بود...

جلوی در این خونه و میدونست این آخرین امیدشه...

تمام راه های ممکنه رو رفته بود و به بن بست خورده بود و امروز تصمیم گرفته بالاخره بیاد اینجا و یا به چیزی که میخواد برسه یا اخرین امیدش هم نا امید بشه...

بار اولی نبود که اینجا بود و چه مسخره که دفعه قبل هم دقیقا به همین علت اومده بود...

دستش رو بالا برد و دکمه ایفن رو فشار داد و بعد با بی قراری منتظر موند.

-بله؟

-خانوم بیون... امم... من پارک چانیولم... من رو یادتون هست؟

یه سکوت چند لحظه ای برقرار شد و چانیول تموم مدت داشت مشت جمع شده اش رو تو هم فشار میداد. مادر بکهیون بالاخره به حرف اومد.

-آه... بله اقای پارک... رئیس پسرم...

-بله...

چانیول معذب جواب داد.

-میشه باهاتون یه صحبتی داشته باشم؟

به سرعت اضافه کرد و منتظر موند.

-اوه... بله... بفرمایید تو...

صدای مادر بکهیون نشون میداد که چقدر گیج شده اما بهرحال در باز شد و چانیول در حالی که از الان حس میکرد از خجالت خیس عرق شده وارد حیاط کوچیک و گلکاری شده خونه پدری بکهیون شد. نگاهی به اطراف کرد...اون در این حد میدونست اونها وقتی بکهیون تازه داشته وارد مدرسه میشده اومدن سئول و تمام مدت اینجا زندگی کردن...میتونست یه بکهیون کوچولو رو تصور کنه که روی چمن ها بپر بپر میکرد و اتیش میسوزوند و احتمالا با درختچه های حیاط سر صحبت رو باز میکرد. از تصور این صحنه یه لبخند گرم اما تلخ نشست روی لب هاش.

مادر بکهیون وقتی درست وسط حیاط بود از خونه بیرون اومد و چانیول که همچنان معذب بود یه لبخند زد و بعد خم شد.

-روزتون بخیر...

-خوش اومدید... بفرمایید تو...

چانیول سری تکون داد و دنبال خانوم بیون وارد فضای گرم و دلباز خونه اشون شد.

-بفرمایید بشینید تا من براتون یه چیزی بیارم...

چانیول تند تند دستاش رو تو هوا تکون داد.

••💮SignMate💮•• Where stories live. Discover now