پــارتــ_9

Start from the beginning
                                    

_پاشین بریم بخوابیم که برا فردا کلی کار داریم.

+آها راستی هیونگ، قراره رزی ام بیاد تایلند؟

_آره چطور؟ تو ام میخوای بیای؟

+آره میام چرا که نه.

_واقعا به این راحتی قبول کردی که بیای؟

+وقتی هیونگم چیزی ازم بخواد هیچ وقت بهش نه نمیگم.

~صد در صد بخاطره رزی میره.

+نه من آدمی نیستم که هیونگشو تنها بذاره و حالا که انقدر داره اصرار میکنه دلم نمیاد بهش نه بگم.

~واقعا خیلی چرب زبونی.

همون طور که اون دوتا داشتن بحث میکردن منم رفتم پتو ها رو آوردم و انداختم رو کاناپه ای که نسبتا بزرگ بود و گفتم:

_زودباشین بخوابین صبح نمیتونیم بیدار شیم.

دوتاشونم یه نگاه به کاناپه انداختنو جو هیونگ گفت:

~ما که اینجا جا نمیشیم تا صبح کمرو گردنمون به فنا میره.

_با یه شب که چیزی نمیشه تازه خودتون خواستین اینجا بخوابین.

جو هیونگ خواست دوباره اعتراض کنه که با خاموش شدنه برقا ساکت شد.

روی تختم نشستم و به قاب عکس روی میزم که برای اولین روز مدرسم بود نگاه کردم. همون عکسی که مادر جنی ازمون گرفته بود و منو و جنی در حالی که دستای همو گرفته بودیم به دوربین لبخند میزدیم.

_واقعا دلم نمیخواد که در مورد کارای بابات چیزی بفهمی چون طاقته دیدن اشکاتو ندارم و میخوام همیشه اون لبخنده قشنگت رو لبات باشه.

نگاهمو از قاب عکس گرفتمو دستمو بردم سمته گوشیم که همون لحظه پیام اومد.

+جنی: «چی شد؟ به تهیونگ گفتی؟ قبول کرد که بیاد؟»

_«بهش گفتم و در کماله تعجب قبول کرد.»

+«تعجب نداره که معلومه خیلی جذبه خواهرم شده. خوشحال شدم شنیدم اونم داره میاد من میرم بخوابم فعلا شب بخیر.😘»

_«شب خوش»

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

صبحِ روزِ بعد با بدبختی جو هیونگ و تهیونگو که عین چسب رویه کاناپه به هم چسبیده بودن بیدار کردم و بعد از جمع کردنه وسایلمون راه افتادیم و قرار شد اون دوتا با ماشینه تهیونگ پشت سرم بیان. تو راه پارکینگ به تهیونگ گفتم:

_ته گوشیتو بذار رو حالته ویبره که اگه اتفاقی افتاد بهت پیامک بدم.

+اوکیه

........................................................

رفتم دنباله جنی و رزی و بردمشون سمته شرکت و تمام این مدت از آینه حواسم به ماشینه تهیونگ بود که پشته سرمون میومد.
از آسانسور بالا رفتیم و سمته چپمون یه راهرویه باریک بود که به چند تا اتاق وصل می شد و اتاق وسطی ماله رئیس کیم بود.

🌟 I Will Find You 🌟Where stories live. Discover now