پارت_24
"جیمین"
حدوده یک ماهی از زمانی که افرادمونو به آمریکا فرستاده بودیم میگذشت و تمام این مدت حرکتشونو از رادار تحت نظر داشتیم و همینطور حکم جو هیونگ که 3 سال و دو ماه بود هم صادر شد. تهیونگم سر قولش به جو هیونگ موند و هفته ای دو بار به مادر بزرگش سر میزد و منم وقتایی که بیکار بودم همراهش میرفتم...
.
.
.
روی تختم دراز کشیده بودمو به روزی که برای آخرین بار رفتم ویلا تا استعفا ناممو تحویل بدم فکر میکردم. اون روز بعد از مدتها برای اولین بار دیدمش و از شدته دلتنگی هر آن ممکن بود مثه دیوونه ها برم و محکم بغلش کنم ولی با دیدنه چهره ی سرد و خالی از احساسش تصمیم گرفتم که کاری نکنم و فقط با نگاه کردنش دلتنگیمو برطرف کنم...
با شنیدنه صدای گوشیم دستمو دراز کردم سمتش و جواب دادم:_الو، اتفاقی افتاده؟
+...
_چـــــــی؟!
.
.
.
با سرعت سمته بیمارستان میروندم و سعی میکردم که جلوی اشکامو بگیرم چون تا آخرین لحظه باورم نمیشد که همچین اتفاقی افتاده.
ماشینو یه گوشه پارک کردم و با قدم های بلند رفتم سمته ساختمون.
وقتی به سردخونه رسیدم سرعتمو کم کردم انگار که پاهام سنگین شده بودن و مسیره راهرو تمومی نداشت.
دمه دره سردخونه یه مامور و دکتر ایستاده بودن و با دیدنم منو به داخل راهنمایی کردن.
فضای داخله سردخونه حالمو بد کرده بود و دلم میخواست هر چه سریعتر از اونجا برم بیرون ولی نه تا قبله اینکه مطمئن بشم اون واقعا مرده!
با صدای گرفته و چشمای قرمز رو به دکتر گفتم:_میتونم ببینمش؟!
+دکتر: بله، چند لحظه صبر کنید.
دکتر یکی از کشو هارو باز کرد و رو به من گفت:
_آماده این؟
+بله!
با دیدنه جسده جو هیونگ قطره ای اشک از گوشه ی چشمم چکید.
_چطور این اتفاق افتاد؟!
ماموری که کنارم بود گفت:
~ نصفه شب توی دستشوییه زندان درگیری پیش اومد و یکی از زندانیا به جین جو هیونگ حمله کرد و 4 ضربه چاقو بهش زد.
_ ازشون بازجویی کردین؟
~ بله و طبق نتایج به دست اومده دلیل حمله کنار نیومدنه این دو زندانی با همِ.
از سردخونه خارج شدمو روی یکی از نیمکتای بیرونه بیمارستان نشستم. گوشیمو از تو جیبم درآوردم و به تهیونگ زنگ زدم.
صدامو صاف کردمو گفتم:_ ته، باید بیای بیمارستان!
× چرا هیونگ؟! اتفاقی افتاده؟!
_بیا اینجا با هم حرف میزنیم. آدرسو برات اس ام اس میکنم.
× هیونگ من تا برسم اونجا دق میکنم میشه الان بگی چی شده؟
YOU ARE READING
🌟 I Will Find You 🌟
Fanfiction📌نام فیک: I will find you 📌ژانر: پلیسی_عاشقانه 📌کاپل ها: Jenmin & Taerosé 📌خلاصه: جیمین و جنی همسایه و همکلاسی هستند و هر دو از نظر مالی در وضعیت بدی به سر میبرند اما دوستانی باوفا و مهربان برای یکدیگرند. همه چیز برای این دو دوست خوب پیش میرفت...