پارت_8
~آهااای دختره ی *رزه برگرد ببینم.
با ترس رومو برگردوندم و دیدم که سه نفر با قیافه های ماسک زده جلوم ایستادن و تو دستاشون کلی تخم مرغ جمع کردن.
~چطور جرات میکنی به دو-هوان من نخ بدی هااان؟؟؟؟ الان حسابتو میرسم.
یهو همشون تخم مرغاشونو سمتم پرت کردن و من فقط تونستم جلوی صورتمو بگیرم . یکم صبر کردم اما دیدم هیچ کدوم از تخم مرغا بهم نخوردن. با تردید یکی از چشمامو باز کردم و دیدم یونگ با لباسای تخم مرغی جلوم ایستاده . اون سه تام که حالا فهمیده بودم دخترن ترسیدنو فرار کردن که یونگ با داد به نگهبانای ویلا گفت برن دنبالشون.
_حالت خوبه؟؟
+خوبم اما تو لباسات کلا تخم مرغی شد.
_مهم نیست تمیزش میکنم
+تو اینجا چیکار میکنی؟
_اومدم ازت معذرت خواهی کنم بخاطر اینکه تنهات گذاشتم.
با چشمای گریون نگاهش کردمو گفتم:
+چرا؟ تو که تقصیری نداری من باید به حرفت گوش میکردم ولی به جاش سرت داد زدمو باهات بد رفتاری کردم.
یونگ برای مدتی بهم زل زد و بعد بغلم کرد و دم گوشم گفت:
_عیبی نداره همه چی درست میشه گریه نکن.
+منو میبخشی؟
_آره ولی یه شرطی داره.
+چه شرطی؟
_باید قول بدی از این به بعد به حرفم گوش کنی و دختر خوبی بشی.
+باشه هرچی تو بگی.
_خوبه حالا برو تو هوا سرده منم میرم خونه یه دوش بگیرم.
+بذار یه دستمال بیارم تمیزشون کنم.
_نه مشکلی نیست خودم تو ماشین تمیزش میکنم تو برو تو.
+ اما...
یونگ چینی به ابروهاش داد.
_ همین الان قول دادی به حرفم گوش بدی!
+پوووف، خیله خب باشه شب بخیر.
_شب بخیر.
..........................................................«صبح روز بعد»
"جونگ وون"
ریری ریری (صدای زنگ گوشی)
_الو . اوه آقای «جی» مشکلی پیش اومده که زنگ زدین؟ ما داریم بسته هارو برای جا به جاییه گسترده آماده میکنیم و تا یک ماه دیگه بسته ها از راه اقیانوس آرام به آمریکا فرستاده میشن.
# آقای جی: فعلا دست نگه دارین به ما خبر رسیده که شما تحت نظر پلیس هستید پس همکاری با شما برای ما پر از ریسکه
YOU ARE READING
🌟 I Will Find You 🌟
Fanfiction📌نام فیک: I will find you 📌ژانر: پلیسی_عاشقانه 📌کاپل ها: Jenmin & Taerosé 📌خلاصه: جیمین و جنی همسایه و همکلاسی هستند و هر دو از نظر مالی در وضعیت بدی به سر میبرند اما دوستانی باوفا و مهربان برای یکدیگرند. همه چیز برای این دو دوست خوب پیش میرفت...