پــارتــ_3

649 94 43
                                    

پارت_3

"17سال بعد"

"جیمین"

+تهیونگ: کارت عالی بود پسررررر دیدی چطوری از پشت بهشون حمله کردیم روحشونم خبر نداشت.

_جیمین: یه جوری ذوق میکنی انگار اولین عملیاتمون بود.

+ نخیر جناب شما خیلی بی ذوق تشریف دارین.

_چون رو مود خوبیم چیزی بهت نمیگم. زود باش ماشینو روشن کن برگردیم ایستگاه.

+ چشم قربان.
..............................................

بعد از حدود یک ساعت رانندگی به ایستگاه پلیس رسیدیم و میخواستیم بریم سمت دفترامون که منشیه رئیس اومد سمتمون و گفت:

× سروان پارک موفقیتتون در عملیات رو تبریک میگم. لطفا با من بیاید رئیس باهاتون کار دارن.

رو کردم سمت تهیونگ و گفتم:

_تو برو تو منم الان میام.

+باشه

به همراه منشی تا دفتر رئیس رفتم و در زدم.

# بیا تو

_ وقت بخیر قربان

# به به افسر پارک شنیدم تو عملیات گل کاشتی.

_اختیار دارین قربان

# نه نه جدی میگم تو این چند سال واقعا بی نظیر بودی من حواسم بهت بود چون از اولشم می دونستم که تو خاصی. حالا خوب بهم گوش کن یه عملیات مهم برات دارم.

_بفرمایید قربان

# در مورد یه باند قاچاق مواد مخدر به رهبریه یکی از کله گنده های کره کیم جونگ وونه. تو باید در قالب یه محافظ وارد زندگیه اونا بشی و تا میتونی اطلاعات به دست بیاری. یادت باشه که هویتتو هرگز آشکار نکنی و اسیر احساساتت نشی.

_قراره محافظ آقای کیم باشم؟

# نه، در حال حاضر کیم یه محافظ برای دخترش میخواد که اسمش جنیه. در واقع دوتا دختر دارن که یکیش برای ادامه ی تحصیل به نیوزیلند رفته که اسمشم رزیه و ۲۰ سالشه. اون یکی دخترم همسن توئه ۲۴ سالشه. اسم مادرشونم جیسوئه که ۴۷ سالشه. اونا توی ملک ویلایی حوالی منطقه ی گانگنام_گو زندگی میکنن. دلیل اینکه برای جنی یه محافط میخوان اینه که اون یه مدل و بازیگر تقریبا معروفه و خانوادش برای اینکه دخترشون از حمله ی مردم در امان باشه به یه محافظ نیاز دارن و وظیفه ی تو اینه که در حین محافظت از اون بهش نزدیک بشی و ازش اطلاعات بگیری...
خب فکر میکنم توضیحات کافی رو بهت داده باشم فقط میمونه مسئله ی هویتت.

(رئیس از روی صندلیش بلند شد و پرونده ای رو از تو کشو درآورد و داد دستم و ادامه داد):

# اسمت لی یونگه و کمربند مشکیه تکواندو داری و قبلا هم به عنوان یه محافظ مشغول به کار بودی. سابقت درخشانه و در کل هر چیزی که یه محافظ میخواد رو داری.
از اونجایی که حس میکنیم قراره به همین زودیا یه محموله ی بزرگ رو جا به جا کنن باید خیلی سریع ماموریت رو شروع کنیم.
نظرت چیه سروان؟ فکر میکنی بتونی به همین زودی رو یه پرونده ی جدید کار کنی؟

_بله قربان سریعا ماموریت رو آغاز میکنم.

# خوبه. می دونستم میتونم روت حساب کنم حالا آزادی که بری .اطلاعات تکمیلی رو برات ایمیل میکنم و زمان شروع عملیات هم از آخر همین هفتس. در ضمن اگه این پرونده رو با موفقیت پشت سر بذاری یه ترفیع درست و حسابی میگیری. سوالی داری؟

_خیر قربان

# میتونی بری.

از اتاق رئیس خارج شدم و تو راه دفتر با خودم گفتم:

_یعنی پیداش کردم؟؟ یعنی همبازیه بچگیم کیم جنیو پیدا کردم؟؟

نیش خندی زدم و ادامه دادم

_ هه همون آدمی که منو تنها گذاشت و رفت. منتظرم باش خانوم کیم این بار داستانمون به این زودیا تموم نمیشه.

...................................................

در دفترو باز کردم و رو به تهیونگ گفتم:

_پرونده ی جدید داریم.

+چی؟؟ چه پرونده ای؟؟ ما که تازه پرونده ی قبلیمونو بستیم. یعنی نامردا یه استراحتم بهمون نمیدن؟؟؟؟؟

_حرص نخور تا آخر هفته وقت داری.

+وای که چقدر اینا سخاوتمندن. اخه آخر هفته که همین فردا پس فرداست.

_ انقد غر نزن بشین پرونده رو برات توضیح بدم.

+ هوف باشه بگو.

......................................................
"چند روز بعد"

تو یه چشم به هم زدن زمان عملیات رسید و قرار بود که من برم ویلای آقای کیم تا باهاشون درباره ی کار مصاحبه داشته باشم. دم در خونه وایسادم و زنگو فشار دادم و بعد از چند ثانیه یه باغبون پیر اومد تو حیاط و درو باز کرد و
گفت:

& شما برای درخواست کار اومدید؟

_ بله

& بذارین تا داخل ویلا راهنماییتون کنم.

_ ممنونم.

& لطفا اینجا منتظر باشین من به آقا خبر میدم.

به محیط دور و برم یه نگاه انداختم. یه سالن نشیمن بزرگ که در عین رسمی بودن حالت شیک خودشو حفظ کرده . و یه شومینه ی نسبتا بزرگ هم وسط سالن بود که حسابی نمای نشیمنو قشنگ کرده بود، در کل ویلای قشنگیه در خور خانواده ی کیم.

 و یه شومینه ی نسبتا بزرگ هم وسط سالن بود که حسابی نمای نشیمنو قشنگ کرده بود، در کل ویلای قشنگیه در خور خانواده ی کیم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(سالن نشیمن)

~امیدوارم از نمای ویلا خوشتون اومده باشه.

_اوه معذرت میخوام. آقای کیم؟

~ بله. بفرمایید بشینید.

_ممنونم

~ بخاطر آگهی استخدام اومدین؟

_ بله

~ بسیار خوب. اسمتون؟

_ لی یونگ.

🌟 I Will Find You 🌟Where stories live. Discover now