× یونگ؟
+بله؟
_قیافت به نظرم آشنا میاد و از طرفی مطمئنم که جایی ندیدمت چون محاله همچین قیافه ای رو یادم بره. بیشتر حس میکنم ممکنه که تو خواب و رویا دیده باشمت.
همونطور که حواسم به جلوم بود بدون اینکه تغییری رو حالت صورتم ایجاد شه گفتم:
+حتما با یکی که شبیهشم اشتباه گرفتی.
×ایییش یخمک! حرف زدن با مجسمه سرگرم کننده تره.
جنی از پنجره به بیرون نگاه کرد و گفت:
×همین جا نگه دار من برم یه دسته گل برا خواهرم بخرم.
+تو بشین من میرم. فقط، گل مورد علاقش چیه؟
× رز آبی.
رفتم داخل مغازه و گفتم:
+ سلام. لطفا ۲۰ شاخه از رزای آبیتون بدین
∆ سلام. بله حتما.
گلارو از فروشنده گرفتم و سوار ماشین شدم.
+ خوبه؟
× واااای خیلییی خوشگلن بذار عکس بگیرم بذارم اینستام.
![]()
Ops! Esta imagem não segue nossas diretrizes de conteúdo. Para continuar a publicação, tente removê-la ou carregar outra. (گلایی که جنی برای خواهرش خرید).
+میتونیم بریم؟
× آره بریم.
..................................................
ماشینو کنار فرودگاه پارک کردم و جنی بی معطلی از ماشین پیاده شد و با گلای توی دستش رفت سمته محوطه ی فرودگاه.
_وااااییی خیلی هیجان دارم که بعد این همه سال میخوام خواهر کوچولومو ببینم. عههه! اوناهاش اوونجاااس. رزیییییی
~ رزی: جنیییییییی
× بیااا بغلم اخ چقد دلم برات تنگ شده بود
~ منم خیلی دلم برات تنگ شده بود
× وایسا ببینمت. نه مثله اینکه آب و هوای نیوزیلند خیلی بهت ساخته خوشگل شدی.
~ جدی؟؟؟مرسیییی
× البته آبجی کوچولوی من همیشه خوشگل بوده. بیا اینم گل مورد علاقت رز آبی برای رزی.
![](https://img.wattpad.com/cover/240164129-288-k639697.jpg)
VOCÊ ESTÁ LENDO
🌟 I Will Find You 🌟
Fanfic📌نام فیک: I will find you 📌ژانر: پلیسی_عاشقانه 📌کاپل ها: Jenmin & Taerosé 📌خلاصه: جیمین و جنی همسایه و همکلاسی هستند و هر دو از نظر مالی در وضعیت بدی به سر میبرند اما دوستانی باوفا و مهربان برای یکدیگرند. همه چیز برای این دو دوست خوب پیش میرفت...
پــارتــ_5
Começar do início