۳۵

149 19 3
                                    

ترانه و ژیلا دور و بر ماهور می چرخیدند و تعریف می کردند: خیلی خوشگل شدی

- خیلی ناز شدی

ارایشگاه نسبتا شلوغی بود با پرسنل زیاد و خدمات مختلف، ساعت های طولانی ماهور زیر دست ارایشگرها نشست تا بالاخره نتیجه ی کار خیره کننده بود، لباس زیبای سفید و تور ساده ی بلندی که بین موهایش با تاج کوچکی قرار گرفته بود.

من لباسی که از المان خریده بودم برتن داشتم، یک لباس شب بلند با بندهایی روی شانه به رنگ سرمه ای، خیلی ساده که دامنش کمی کلوش بود.

ژیلا و ترانه چندان خوششان نیامده بود، آرایشگر موهایم را به صورت بسته شنیون کرد و رژ همیشگی ام را بر لب زدم.

ترانه و ژیلا حسابی به خودشان رسیده بودند و نمیشد گفت کدام یک جذاب ترند، هر کدام به شکلی زیبا بودند.

ماشین اروند که رسید ما همراه عروس برای بدرقه رفتیم، اروند کت و شلوار مشکی پوشیده بود و موهایش از قبل کوتاه تر بود، فیلمبردار لحظه ای را از دست نمی داد.

ماشین عروس که راه افتاد من و ترانه و ژیلا هم با هم حرکت کردیم، ترانه که پشت فرمان بود با احساس ذوقی گفت خیلی به هم می اومدند

و ژیلا زیر لب گفت: خوش به حال ماهور! به آرزوش رسید

لبخندی به هر دو زدم، ژیلا آینه را نگاه کرد و به دقت  انگشتش را کنار پلکش کشید و گفت: خودش هم توی عروسی میخونه؟

با من بود؟

- نمی دونم

ژیلا: اگه بخونه خیلی رویایی میشه

ترانه: جای این حرفا چشم بچرخون توی عروسی ببین یک پسر جنتلمن بین هنرمندا پیدا می کنی، شاید بچه معروف ها هم باشن

ژیلا: واقعا؟ کی دعوته؟

ترانه: میگم شاید

ژیلا مشت ارومی به ترانه کوبید: مرض

ترانه: چی کار می کنی دارم رانندگی می کنم ها!

کمی خودم را جلو کشیدم و گفتم:توی این یکسال چی شد که رابطه ی ماهور و اروند به خواستگاری و ازدواج رسید؟ شما جریانش رو می دونید؟

ترانه نیم نگاهی به ژیلا انداخت و گفت: چی بگم

ژیلا گفت: از بعد اون کلیپ شمال بود دیگه، توی فیلمبرداری باهم صمیمی شدن، کلیپشون که پخش شد یه قرارداد دیگه بستند، کلیپ دومی رو دیدی؟ همون که ماهور و اروند مثلا توی جشن بالماسکه هستن و صحنه های عجیب داره؟

دختری با قلب مُنجمدWhere stories live. Discover now