10. شیرینی مربایی

5.1K 1K 350
                                    

"طنین قهقهه‌های تو و نم‌نم بارون ، رایحه‌ی شیرین تن تو و خاک خیس خورده و دقایقی به دلچسبی لبخندهای تو ...

قشنگی همه‌ی این‌ها فقط با واژه‌ی توئه که معنی پیدا میکنه"
_Black Candy

****

برخلاف انتظار ، تو مسیر بارون حتی شدت گرفت. خیابون کاملا خیس از آب شده بود.
دستهای تهیونگ که میون انگشتهاش قفل شده بود تقریبا یخ زده بودن و پوستش به قرمزی میزد. هر قدم که برمیداشتن تهیونگ پاش رو به ضرب روی زمین میکوبید و با ابروهای بالا رفته چندثانیه تمرکز میکرد؛ با بلند شدن صدای شلپ شلوپ آب بی دلیل گردنشو به عقب پرت میکرد و با صدای بلند قهقهه میزد؛ درست شبیه بچه ها شده بود.
با اینکه هربار بخشی از آبی که توی چاله ها جمع شده بود روی جونگکوک میریخت اما تا زمانیکه شاهد ذوق نمایان تو صورت و خنده های تهیونگ بود هیچ اعتراضی نداشت. چکمه ی تهیونگ توی چاله ی بعدی فرود اومد و خنده ی شیرینیش بلند شد اما بدون اینکه متوجه باشه پاش به سنگریزه ی جلوش گیر کرد و سکندری خورد. قبل از افتادن جونگکوک سریع بازوش رو گرفت.
گفت:"متاسفم حواسم بهش نبود"

لبهای نیمه باز تهیونگ به لبخند بزرگی باز شدن و دستشو روی بازوی جونگکوک کشید.
"مشکلی نیست"

صاف ایستاد و جونگکوک تازه متوجه دست دیگش شد. آستین بلند کتش تا روی انگشتهای کشیدش رو رو پوشونده بود و فقط بند انگشتهاش مشخص بود. اون واقعا شیرین بود!

"دلم نمیخواد برگردم خونه"

صدای گرفتش نگاه جونگکوک رو میخ صورتش کرد. ادامه داد:"وقتی میرم خونه حوصلم سر میره. احساس خفگی میکنم. اتاقم هیچ پنجره ای نداره"

جونگکوک متعجب پرسید:"پنجره ؟!"

لبهای تهیونگ جمع شدن و سرش رو تندتند بالا پایین کرد "وقتی اتاقت پنجره نداشته باشه تفاوتی با یه زندان نداره. دیگه نمیتونی شبها که هوا خنکه بدنتو به ملافه های تختت بسپری و رو به پنجره ی نیمه باز بخوابی تا باد راهشو به موهات باز کنه و رو صورتت بوسه بزنه. حسش درست مثل خوردن شیرینی داغ بعد یه شنای مفصل تو رودخونست!"

چشمهای درشت شده ی جونگکوک میخ کفشهاش شدن و شگفت زده سر تکون داد. بیحواس انگشتش رو روی دست تهیونگ حرکت داد و گفت:"راستش خونه ی من یه پنجره ی بزرگ روبروی کاناپه ای که هرشب روش میخوابم داره اما هیچوقت به اینا فکر نکردم"

تهیونگ بی اختیار با لحنی هیجانزده حدس زد:"شبها ستاره هارم نگاه میکنی و میخوابی؟ حسش چطوریه؟"

Hidden Beauty || Kookv_Vkook_SopeWhere stories live. Discover now