• خب اول از هرچیز ازتون یه معذرت خواهی کنم، بخاطر دو روز تاخیری که در پارت گذاری داشتم. باور کنید اصلا وقت نکردم :"))
• دومین چیزی که میخوام بهتون بگم درباره ووت دادنه. حقیقتش اصلا راضی نیستم ازش. نسبت به سین استوری ووتا خیلی کمن! اخیرا هر پارت ۳۰ تا ووتم نگرفته! این موضوع اذیتم میکنه. لطفا اگر میخواید از بوک حمایت کنید در حین خوندن اون ستاره پایین هر پارت رو هم بزنید، ممنونتون میشم♡
بگذریم... امیدوارم گلناراتونو آماده کرده باشید برای این پارت😈
Enjoy.._____________________________________
Song: TiO - Zayn🎶
لیام بدون اینکه تماس لبهاشونو قطع کنه دستهاشو زیر رونهای زین برد و همراه خودش از روی کاناپه بلند کرد. زین هم پاهاشو دور کمر لیام پیچید و دستاشو دور گردنش قفل کرد. لیام همونطور که لبهاشو روی لبهای زین تکون میداد زمزمه وار پرسید:
- اتاق خوابت کدومه؟
زین بی نفس تر از اون، بدون اینکه پلکهاشو از هم باز کنه همونطور که انگشتهاشو روی پوست گردن لیام به حرکت در آورده بود، مثل خودش با تن صدایی آروم جواب داد:
- دست چپ، همش دو قدم باهاش فاصله داری!
لیام کوتاه به در باز اتاق کنار دستش نگاه انداخت که زین با گرفتن چونش صورتشو به سمت خودش برگردوند و لبهاشونو به هم دوخت. لیام توی دهن زین ناله کرد و کورمال کورمال راهشو به سمت اتاق خواب پیش گرفت. تا پاش لبه تخت رو لمس کرد، زین رو از کمر به روی تخت پرت کرد و خودش هم روش خیمه زد. هردو مثل تشنهای که به دنبال آب میگرده و تنها با بوسیدن همدیگه سیراب میشن، لبهاشون روی هم میلغزید ولی تنها عطششون نسبت به هم بیشتر میشد. در همون حال با لمسهاشون، گوشه به گوشه تن و بدن همدیگه رو کشف میکردن. لیام در همون حال دستاشو از کمر زین به آرومی پایین برد و لپهای باسنشو با دستاش قاب گرفت. با لمس نرمی و لطافت پوست زین بی اراده توی دهنش نالهای سر داد و اونها رو بیشتر توی دستاش چلوند.
لیام بوسههاشو از لبهای زین به گردن و بعد به گوشهاش رسوند. نرمه گوششو آروم بین دندونهاش فشرد و بعد محکم مکید که با اینکار، زین رد تازهای از ناخنهاشو روی کتفش بجا گذاشت و ناله عمیقش بالا رفت. لیام با حفظ پوزیشن و اذیتهای شیرینش روی زین، لبهاشو به گوشش چسبوند و با تن صدایی تحریک شده و اروتیک وار نجوا کنان گفت:
- امیدوارم خودتو تمیز کرده باشی، چون قصد دارم بهترین شب زندگیتو برات رقم بزنم...
زین گیج از حرف لیام کمی ابروهاش در هم رفت و بی نفس طوری که فقط خودش شنید نالید:
- چی؟!
و بعد وقتی حرکت انگشت لیامو روی سوراخش حس کرد، متوجه عمق فاجعه و خواسته اون شد و در عرض چند ثانیه اونو از روی خودش پس زد. لیام گیج و هورنی تر از اون با بالا تنهای لخت و موهایی آشفته روبروش کنار تخت ایستاد. زین با پلکهایی گشاد شده خیره به اون آب دهنشو با صدا قورت داد و بی اراده ملافه رو روی پایین تنه برهنش کشید. لیام خسته از پس زدنهای زین غرغر کنان و بی حوصله نالید:
![](https://img.wattpad.com/cover/335797782-288-k3220.jpg)
YOU ARE READING
Mulish Boy [Ziam]
Fanfiction"وقتی عشق از جایی که فکرشو نمیکنی سراغت میاد..." چی میشه اگر شیرینترین موجود دنیا با سلیطهترین آدم روی زمین مواجه بشه؟ قطعا عواقبی در پی داره... • Smut / Sharing 🔞 • Best ranking : #1 - liampayne #2 - zouis #3 - onedirection #3 - liampayne #5 - z...