part11²

145 49 28
                                    

*****************
(اداره پلیس)

کوین رو تحویل پلیس داده بودن و بعد از تمام اعترافاتش مکان دقیقی که پدرش لئو و ویولت رو گروگان گرفته بود رو به پلیس داد.

بازجو به طرف مارکو، دن و مکسی میره و بعد از اینکه چهره هاشون رو دقیق در نظر میگره رو به دن میگه.

بازجو: شما باید دنیل باشید

دنیل سری به نشونه بله تکون میده و به مکسی اشاره میکنه و میگه.

بازجو: و شما ماکسیمو برادر ایشون هستید.

ماکسیمو هم با سرش تایید میکنه که اینبار به مارکو اشاره میکنه و میگه‌

بازجو: شما رو برای اولین بار اینجا میبینم.

مارکو نیشخندی میزنه.

مارکو: برای اولین بار و آخرین بار اگه خدا بخواد..

بازجو: تا وقتی با این دو نفر باشی قراره زیاد اینجا ببینمت.

اینو رو به شوخی میگه که مکس میپرسه.

مکس: آدرس دقیق لئو رو داد؟

بازجو: آره

مکس: خب اون کجاست؟؟؟!!

بازجو: شرمنده ولی نمی تونم هیچ اطلاعی به شما بدم، این جزئی از کارمه، الان چندتا از نیروهامون رو فرستادیم اونجا و نگران نباشید هر دوشون رو سالم و صحیح بر میگردونیم.

.
.
.

هر سه سوار ماشین شده بودن که مکس کلافه دستی رو فرمون میذاره و رو به دنیل میگه.

مکسی: هیچ حس خوبی ندارم ، حس میکنم اشتباه کردیم که پای پلیس رو در میون گذاشتیم، میترسم آر.کی (پدر کوین) بفهمه و به لئو صدمه بزنه.

مارکو: شوخی میکنی دیگه نه؟ اونا پلیسن کارشون رو بهتر از منو و تو بلدن.

مکس از تو آینه نگاه تیز و حق به جانبی به مارکو میندازه که مارکو سکوتی میکوه و دنیل میگه.

دنیل: فقط امیدوارم حال هر دوشون خوب باشه...

مکس لباشو داخل میده و بعد از اینکه فکری به ذهنش خطور میکنه میگه.

مکس: همینجا منتظر میمونیم و بعد که پلیس راه افتاد نا محسوس تعقیبشون میکنم، اینطور میتونم جای لئو رو پیدا کنم، الان هم پیاده شید هر دوتون و نگران نباشید زنگ میزنم به تام که بیاد دنبالتون و برتونگردونه مدرسه.

دنیل: شوخی میکنی؟!!! ما همراهت میایم!!!

مکس: گفتم نه دنیل!!! تو و مارکو همراه تام برمیگردید مدرسه چون خطرناکه!!!! الانم پیاده شو!!

دنیل با حرص نگاش میکنه که مکس میگه.

مکس: اگه واقعا نمیخوای ویولت یا لئو  آسیب ببینن، پس تو و مارکو پیاده شید

ℕ𝐈𝐠𝐡𝐭 ℝ𝐚𝐢𝐧𝐛𝐨𝐰 -𝒱𝒾ℴ𝓁ℯ𝓉Where stories live. Discover now