part-17

155 61 38
                                    

*********

زنگ در به صدا در میاد که خدمتکار در رو باز می کنه و رو به اون اقا میگه

_سلام، بفرمایید؟
کوپر: عام سلام، کوپر هستم
_عاو بله لطفا بفرمایید تو

کوپر با اظطراب وارد خونه میشه، خونه ی خیلی بزرگ و با صفایی بود و تقریبا تو نصف دکور خونه سفید و خاکستری و صورتی روشن استفاده شده بود و همین باعث‌شده بود خونه نورانی به نظر برسه، خدمتکار کوپر رو به حیاط پشتی خونه رهنمایی می کنه و رو به اون میگه.

خدمتکار: خانم کلر همینجا هستن،
لطفا بشنید

کوپر سری تکون میده و در عین حال یه نگاهیی به حیاط میندازه، خیلی با صفا و بزرگ بود و پر از گلدون و گل و گیاه بود ، وسط حیاط یه مجسمه و حوض بود که با فاصله کمی میز و صندلی کنارش قرار گرفته بود.

همچنان به حیاط نگاه میکرد که یهو کلر از پشت سرش ظاهر میشه و کوپر با شوک به سمتش بر می گرده.
کلر لبخند جذابی می زنه و میگه.
کلر: چیه ترسیدی؟

کوپر: نه فقط از اینکه یهو جلو صورتم اومدی سوپرایز شدم(میخنده)

کلر آبپاش تو دستش رو کنار یکی از گلدونها میزاره و از کوپر میخواد تا میز و صندلی همراهیش کنه، رو میز که میشینن خدمتکار سینی قهوه رو جلوشون میگیره و از اونها پذیرایی می کنه و بعد از اینکه میره
کوپر میگه

کوپر: اصلا عوض نشدی
کلر قهوشو می خورد که با حرف کوپر با تعجب قهوشو کنار می زنه و میپرسه.
کلر: منظورت چیه؟

کوپر: منظورم اینه که، نفقط ظاهرت بلکه باطنتم عوض نشده، هنوز گل و گیاه دوست داری، عاشق قهوه ای ، هوای تازه رو خیلی دوست داری و...

چند ثانیه خشکش میزنه و بعد لبخندی تحویلش میده و به فرانسوی میگه.

کلر: هنوز علایقم رو یادته؟
کوپر هم متقابلا لبخندی تحویلش میده و مثل خودش به فرانسوی میگه.
کوپر: مگه میشه فراموش کنم؟

*فلش بک*

هر دو سوار یک دوچرخه شده بودن، کلر از ترس همزمان هم می خندید و هم جیغ می زد.

کوپر هم با شیطنت سرعت دوچرخه رو بیشتر میکنه، که باعث میشه کلر حلقه دستش رو تنگتر کنه و داد بزنه.
کلر: خیلی خب!!! وایستا!! لطفا!!!
وقتی حس می کنه کلر خیلی ترسیده سریع دوچرخه رو می ایستونه و به سمت کلر میچرخه.
کوپر: حالت خوبه؟
کلر چشمای آبیش رو آروم باز می کنه و به صورت کوپر خیره میشه.
کلر: آره خوبم ولی ترسیدم با دوچرخه
بیفتیم زمین.

کوپر نیشخندی میزنه و میگه.
کوپر: بی خیال تا وقتی دوستی مثل من داری قرار نیست از چیزی بترسی خب؟ من اجازه نمیدم چیزی بت صدمه بزنه

ℕ𝐈𝐠𝐡𝐭 ℝ𝐚𝐢𝐧𝐛𝐨𝐰 -𝒱𝒾ℴ𝓁ℯ𝓉Where stories live. Discover now