سلاممم سلاممم حالتون چطوره؟😍
من اومدم با یه پارت جدید😎راستییی بچه ها باید بهتون بگم که قسمت دوم داستان از پارت ۱۳ یعنی پارت قبلی شروع شده. یه جورایی مثل یه فصل جدید از داستان میمونه:))
تریلر داستان همین بالا هست که خودم درستش کردم کلی هم روش وقت گذاشتم🤧
تو این فصل جدید چند تا شخصیت اضافه میشن که میتونید تو تریلر ببینید و چند تا تا از شخصیت ها هم مهم تر میشن😌خلاصه که حتما بینیدش و نظرتون رو بهم بگیییین😃
و اینکه مثل همیشه عشق باشید و وت و کامنت گذاشتن رو فراموش نکنید لطفاااا🥺❤️
همین دیگه، بیشتر از این حرف نمیزنم، امیدوارم از پارت لذت ببرید❤️
***
صدای کوبیده شدن پاهاش روی پشت بام تنها چیزی بود که گوش هاش رو پر کرده بودن. پیتر داشت با بیشترین سرعتی که میتونست میدوید و ساختمان ها رو طی میکرد.
اون انقدر از لو رفتن هویتش ترسیده بود که ند رو فراموش کرده بود. دوستش هنوز توی اون کوچه مونده بود و پیتر نمیدونست ند برای نجات دادن خودش چیکار کرده.
اون با ترس به سمت لبه ساختمون رفت و در حالی که داشت نفس نفس میزد روی زمین خوابید. اما کمی خودش رو به جلو کشید تا بتونه به پیاده رو دید داشته باشه. ولی نمیتونست ند رو ببینه.
به سمت محل آتش سوزی نگاه کرد و متوجه شد که حالا همه مامور های پلیس، آتش نشانی و اورژانس دست به کار شدن و بعضی از اونها دارن وارد ساختمان میشن.
تعدادی از مردم گوشی هاشون رو با حالت فیلمبرداری بالا گرفته بودن و پیتر تونست ببینه که کمی اونطرف تر، دو تا ون ایستگاه های خبری اونجا ایستادن و زن و مرد خبرنگاری در حال تهیه گزارش درباره این انفجار هستن.
YOU ARE READING
spider-man: home truth
Fanfiction(کتاب اول-تمام شده) -نميتوني اين كار رو با اون بچه بكني ريچ. توني،بدون اينكه سرش رو تكون بده و نگاهش رو از كفش هاي راحتي اش بگيره،با صداي آروم اما محكمي گفت. -منم نميخوام كه پيتر اينجا بمونه توني.ولي فكر ميكني چاره ديگه ايي هم داريم؟ با اين حرفي كه...