"chapter two"

552 117 339
                                    

هاييي گايز:)
من اومدم با پارت دوم از داستان:)
دفعه قبل يادم رفت اما الان ميخوام از imyourrangerand13 و mely__m تشكر بكنم كه اگه نبودن اين داستان نوشته نميشد و كليييي توي اين راه كمكم كردن😭❤️
مرسي گايز🥺❤️

حرف ديگه ايي ندارم...فقط اينكه پارت سخت و طولاني بود و لطفا كامنت گذاشتن و وت دادن رو فراموش نكنيد:)❤️

اميدوارم دوست داشته باشيد اين چپتر رو❤️

_______________

پيتر در حالي كه داشت كتاب هاش رو از كمد آهني مدرسه برميداشت،با خودش فكر ميكرد كه چطور ميتونه دوباره از زير لگو درست كردن امروز هم در بره و با ند برن دنبال آقاي كوبوِل. چون ميدونست ند قطعا قبول نميكنه كه دو روز پشت سر هم اين كار رو بكنن و از طرفي،خود پيتر هم واقعا دوست داشت بعد از يه هفته،يه سري به لگو هاي نصفه اشون بزنن. چون هنوز تيكه هاي زيادي بود كه جايي براشون پيدا نكرده بودن و بايد يه مدت ديگه روش وقت ميذاشتن.

شايد ميتونست امروز رو،هم به خودش،و هم به ند مرخصي كوچيكي بده تا يه كم استراحت كنن.حتي ميتونستن قبل از اينكه برن خونه ند،از شيريني فروشي مورد علاقه شون چند تا دونات بگيرن و توي راه بخورن. اين يه جورايي نقشه خوبي براي يه بعد از ظهر آروم به نظر ميومد. در هر صورت،آقاي كوبوِل هنوز تو مدرسه بود و جايي نميرفت.

شايد...پيتر ميتونست امروز رو بيخيال تمام قضيه جاسوس و سازمان مخفي بشه.نميخواست قبول كنه اما احساس ميكرد به يه استراحت كوچيك نياز داره. حتي ممكن بود اين استراحت بتونه باعث بشه مغزش بهتر كار كنه و ايده جديدي براي رسيدن به آقاي كوبوِل پيدا كنه. پيتر با خودش فكر كرد اين ايده خوبي به نظر مياد و كاملا مطمئن بود ند هم بدون شك باهاش موافقت ميكنه.

با اين اوصاف،فكر كرد كه ميتونست امروز روي ام جي تمركز كنه. بيشتر به اين فكر كنه كه چطور ازش درخواست كنه با هم برن سر قرار و اينكه بگه ازش خوشش مياد.اون حتي فكر كرده بود كه چطور اين كار رو بكنه. پيتر ميخواست ام جي رو به مهموني سالگرد ازدواج توني و پپر دعوت كنه،وقتي يه كم از مهموني گذشت،با هم برن روي سقف  تا تنها باشن و بعد پيتر به اون دختر بگه كه ازش خوشش مياد. تصويري كه توي ذهنش بود، با نور هاي ملايم روي پشت بوم،نسيم خنكي كه از سمت آب ميومد و ستاره ها،خيلي رمانتيك به نظر ميرسيد.

spider-man: home truthWhere stories live. Discover now