part 11

369 73 5
                                    

بعد پارک کردن موتور تو پارکینگ غذاهارو تو یه دستش گرفت و کلیدو از جیبش در آورد،ترجیح میداد از بیرون غذا بگیره تا اینکه دوباره طعم وحشتناک غذاهای بکهیونو بچشه، با یاد آوری آخرین غذاش که مجبور شده بود همشو تا ته بخوره صورتش تو هم رفت.درو باز کردو وارد خونه شد،براش عجیب بود که زلزله نیومده و وسایلای خونه سر جاشون هست

_هوووی بکهیوووون مطمعنی خونه هستی؟؟

بکهیون سرشو از آشپزخونه بیرون آورد

_اینجام

چانیول با دیدن بکهیون تو آشپزخونه فهمید که چه انتظار شومی پیش روشه،به سمت آشپزخونه رفت

_اینجا چیکار میکنی؟؟؟

_حوصلم سر رفته بود تصمیم گرفتم غذا درست کنم،اومم...می خوای یکم ازش بچشی؟

چانیول با چشمای گرد عقب رفت:

_اوووه نه...ممنون... از بیرون غذا گرفتم.... برا هردومون

_خب اونو نگه میداریم برا فردا

_نه نه خراب میشه

_بشه یا نشه اینو می خوریم

_نمی خوام خودت بخور...آفرین پسرم!

چانیول بعد اینکه موهای بکهیونو به هم ریخت سریع از آشپزخونه بیرون رفت.

_یااا وایسا ببینممم،یا غذای منو میخوری یا نمیزارم دوسپسرم باشی

چانیول داد زد:

_مهم نیستتتتت

_عهههه باشهههه

_دیگه حق نداری سمت من بیای فیل گوش دراز بیریخت

بکهیون به سمت اتاقش میرفت و همچنان در حال‌‌‌‌ غر‌ زدن بود و آخر حرفاشو داد میزد که چانیول بشنوه

_عوضی لعنتی از سرتم زیادههه،ازت متنفرم بو گندوی درازززززز

_ها؟

بکهیون جیغ خفه ای کشید

_چجوری مثل جن ظاهر میشی همیشه؟؟

_فقط از پله ها بالا اومدم اونقد درگیر فوش دادن به من بودی که نفهمیدی

_به هرحال ازت بدم میاد

_یکم آرومتر اونقد تند تند حرف میزنی نمیفهمم

_به درک

_بیا پیتزاتو بخور

_میخوام برم پیش لوهان

_سهون این چند روز سگ شده تضمین نمیکنم نکشتت

_لوهان هست

_اونکه جوجه تر از خودته

_تو خنگی نمیفهمی تو این چند ماه لوهان افسار سهونو دستش گرفته

_خبر مرگت آماده شو ببرمت این وقت شب

🔞گروگان Hostage🔞Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon