نفس لرزونی کشیدم و با قراردادن دستم روی سینه جونگکوک کمی فاصله بینمون انداختم.
جونگکوک آروم تر شده بود اما هنوز هم خشمگین و ناراحت بود و چشمهای سرخش حدسم رو تایید میکرد._داری چیکار میکنی؟
ابرویی از سوالم بالا انداخت و با رسوندن دستش به موهام و کمی نوازش، با صدای آرومی گفت:
_نمیخوام اذیتت کنم.
لبمو به دندون کشیدم و با ابروهای درهمی جواب دادم:
_ولی داری میکنی. همه ی حرکاتت پر از حرصه.
جونگکوک اینبار لبخند کوچیکی زد و زیر لب گفت:
_شاید باید یه لیوان آب بخورم بعدش...
دستهامو دور گردنش حلقه کردم و با بیشتر پایین کشیدنش لب زدم:
_آب آرومت نمیکنه... تو نباید بخاطر چیزی که هستی متاسف و ناراحت باشی. تو همین حالا هم عالی هستی.
لبخندشو پر رنگ تر کرد و با چشمهایی که از احساس برق میزد پرسید:
_بنظر تو من عالی ام؟
خنده ی آرومی کردم و مشت آرومی به شونه اش کوبیدم و جواب دادم:
_معلومه که هستی.
صداش رو پایین آورد و با نزدیک آوردن صورتش بالاخره پرسید:
_فکر میکنی ما میتونیم... منظورم اینه که ما الان دوست پسر همدیگه هستیم؟ آه درسته میدونم دارم یه جوری میگم...
حرف جونگکوک رو قطع کردم و خجالت زده گفتم:
_فکر کنم بتونیم. ما هر دو پسریم و این عادیه که نیاز هایی داشته باشیم.
جونگکوک سری تکون داد و با مکثی زمزمه کرد:
_درسته. خب میخوای جاهامونو عوض کنیم؟
به سرعت لبخند کج و خجالتی ای زدم و با صدای آرومی تقلید از جونگکوک گفتم:
_فکر کنم باید همین کارو کنیم چون دارم این زیر خفه میشم.
جونگکوک خنده ی آرومی کرد و با دراز کشیدن روی تخت کنارم و کشیدن دستهام به نشستن روی شکمش دعوتم کرد.
قبل از اینکه جلو برم و با نگرانی رو به جونگکوک با صدای آرومی پرسیدم:_سنگین نیستم؟
جونگکوک بدون گفتن چیزی سری به علامت منفی تکون داد و دستهاشو دو طرف کمرم گذاشت.
چند لحظه بدون اینکه هیچ کاری کنه به من نگاه کرد و من متقابلاً نگاهمو به چشمهاش دوختم.
نگاهش ترکیبی از اندوه، شادی و شاید هم آزادی بود.دستهای جونگکوک به پشت گردنم رسید و با جلو کشیدن صورتم لبهاشو روی لبهام قرارداد.
برخلاف چند دقیقه قبل حالا آروم میبوسید و با دستهاش پشت گردنمو نوازش میکرد.
YOU ARE READING
We are not friends!
Romanceنمیخوام دوستت باقی بمونم... میخوام به عنوان یه معشوقه، مالک قسمت بزرگی از ماهیچه ی تپنده ی سمت چپت باشم! لطفا بهم نگو ما دوستیم...! ___ تعطیلات کریسمس 1993، چیزی فراتر از یک تعطیلات عادی برای کیم تهیونگ بود... اونم وقتی بعد از 11 سال دوری به کره برم...