part 1 ; listen to me

31.6K 3K 523
                                    

صدای کوبیده شدن در توجهش رو جلب کرد و سرش رو بالا برد و ابروهاش به هم گره خوردن. کیسه‌ی بوکس رو به طرف مخالفش هل داد و نفس عمیقی کشید.

- بیا داخل.
با صدای کمی گرفته‌ش زمزمه کرد و در باز شد و تونست قامت مرد رو تشخیص بده.
 
- جناب جئون! دارین شوخی میکنین؟ خدای من. الان ساعت هشته و شما درگیر اون کیسه‌ی بوکسین؟
مرد نسبتا لاغری که وارد اتاق شده بود، کراوات فانتزیش رو با عصبانیت شل کرد و قدم های تندش رو به سمت جونگکوک برداشت.
 
- خب؟
جونگکوک با بی خیالی دستش رو به سمت اون برد تا بند دستکش هاش رو براش شل کنه.
 
- خب؟ جدی‌این؟ تا یک ساعت دیگه یک مراسم مهم برای اصیل های هر پک قراره برگزار بشه و پدرتون قراره اسم شما رو به عنوان لیدر رسما اعلام بکنه، بعد میگی خب؟
مرد با عصبانیت بند دستکش رو شل کرد و سعی کرد از دست جونگکوک درشون بیاره. اون کاملا کنترلش رو از دست داده بود و هر ثانیه امکان داشت علاوه بر غیر رسمی حرف زدن مشتی به صورت آلفا هم بزنه.
 
 جونگکوک آروم به سراسیمه بودن اون خندید و با تکون دادن دست هاش بهش کمک کرد تا راحت درشون بیاره.
 
- وقت زیادی دارم.
زمزمه کرد ولی وقتی مرد مقابلش با چشم های ریز شده سرش رو بالا آورد، فهمید که بهتره ساکت شه و بزاره اون بتای زیبا هر کاری میخواد بکنه.
 
- جذاب شدی کیم!
نتونست جلوی خودش رو بگیره و بعد از درآوردن دستکش دستش رو به سمت کراوات اون برد و آروم لمسش کرد.
 
- زود تر برین حموم، لباس هاتون رو حاضر میکنم.
تهیونگ با کمی عصبانیت دستش رو پس زد و به سمت حموم هلش داد. جونگکوک اخمی کرد و با قدم های سنگین به سمت حموم گوشه‌ی اتاق رفت.
 
- مطمئنم بهمون گفته بودن که آلفا ها مسئولیت پذیرن، پس این لعنتی داره چه غلطی میکنه؟
کتی رو که برای امشب انتخاب کرده بود، بیرون کشید. کاورش رو، به روی تخت گذاشت و به سمت کشوی لباس زیر های آلفا رفت.
 
- کالوین کلین؟ اون برند دیگه‌ای جز کالوین میشناسه؟
با خودش زمزمه کرد و باکسر سیاهی رو بیرون کشید و دوباره به سمت تخت رفت و کنار کاور کت قرارش داد.
 
- زود باش.
آهی کشید و با به یاد آوردن چیزی خیلی سریع به طرف در حموم هجوم برد و بی حواس بازش کرد.
 
- جناب جئون-
آلفا رو صدا زد با این حال در مه حموم نتونست چیز واضحی ببینه. خودش رو جلو کشید تا از کمد دیواریِ کنار آینه شامپویی رو بیرون بیاره.
 
- جناب جئون!
تقریبا فریاد کشید و جونگکوک با عصبانیت سرش رو از داخل حموم شیشه‌ای بیرون آورد.
 
- کیم، داری چیکار میکنی؟
جونگکوک هم حالا داد کشید و تهیونگ کاملا متوجه شد که داره گند میزنه به اعصاب اون آلفای پرخاشگر. پس لبخندی زد و سعی کرد آروم باشه.
 
- توی حمومتون شامپوی نرم کننده نیست. این رو به موهاتون بزنین.
تهیونگ با همون لبخند روی لب هاش ادامه داد و باعث بالا رفتن ابروی جونگکوک شد.
 
- جدا انقدر مهمه؟
 
- وقتی رهبری نمیتونه از موهاش مراقبت کنه، چطور قراره از اعضای پکش مراقبت کنه؟
تهیونگ با چشم های ریز شده رو به جونگکوک که کاملا خیس بود و هر از گاهی قطره آبی از موهاش پایین میچکید، توضیح داد و ثانیه‌ای مکث کرد تا صورتش رو ببینه.
 
جونگکوک فقط چشم هاش رو چرخوند و دست خیسش رو از اتاقک مه گرفته‌ی حموم بیرون برد تا نرم کننده رو بگیره. تهیونگ نرم کننده رو به آلفا داد و بالاخره سرش رو بالا برد و به مو های خیسش نگاهی انداخت.
 
- خب؟
جونگکوک با همون اخم همیشگیِ روی صورتش به تهیونگ که هم بهش خیره شده بود، متقابلا نگاه کرد.
 
- اوه.
بتا فهمید که حدود سی ثانیه‌ست مشغول چک کردن جزئیات صورت مرد مقابلشه پس در رو با عجله باز کرد. قبل از رفتن چرخید و لبخند مودبانه‌ای کوچیکی به جونگکوک که هنوز داشت نگاهش میکرد، زد و بیرون رفت.
 
نفس حبس شده‌ش رو بیرون فرستاد و به در تکیه داد. آلفا جئون جونگکوک بعضی اوقات ترسناک میشد و رفتار های عجیب گاه و بی گاهش مغز بتا رو به درد میاورد.
 
به ساعت نگاهی انداخت. حدود سی و پنج دقیقه وقت داشت تا آلفای دوم نسبتا مسئولیت پذیر پک رو به اون مراسم لعنتی برسونه. به طرف آینه‌ی رو به روی تخت رفت و عطری رو بیرون کشید و کنار کاور کت روی تخت گذاشت.
 
تونست رایحه‌ی شامپوی آلفا رو حس کنه که از حموم داره بیرون میاد. سریع به سمت در چرخید و منتظر موند تا ببیندش.

Acrasia || KookVWhere stories live. Discover now