فصل بیستم | V (وی)

1.6K 402 422
                                    

جیمین حالت تهوع داشت . وقتی مضطرب بود اینقدر روهم روهم میخورد که حالش بد میشد ، درست مثل الان .

با اینکه این همه خورده بود هنوز استرس داشت ، می دونست کاری از دستش نمیاد و دلشوره‌اش الکیه ولی دست خودش نبود . پخش شدن اون فیلم بدجوری اعصابش رو بهم ریخته بود .

جیمین نگاهشو از صفحه تلوزیون گرفت و به سمت دیگه‌ی اتاق نگاه کرد . به هرحال سریال رو از اول ندیده بود و نمی دونست شخصیت اصلی داستان برای چی داشت سر و صورت خودش رو خنج می انداخت . اون طرف اتاق منظره بون-هوایی که داشت از سر و کول جونگکوک بالا میرفت جالب تر به نظر می رسید .

_ بون-هوا ... چیکار داری میکنی ؟

پسر بچه سرشو چرخوند : اوه هیونگی ! ببین ، جونگکوکی هیونگ رو قشنگ کردم .

جیمین خندید : الان قشنگ شده ؟
امگا انگشت شستشو بالا برد : خیلی قشنگ شدی جونگکوک ، عالی !

آلفا چشم هاشو چرخوند . بون-هوا بلند شد و سمت دیگه جونگکوک نشست که یه دسته دیگه از موهاش رو با کش موهای مشکی که جیمین برای جونگکوک خریده بود ببنده . امگا زد زیر خنده : میخوای موهاشو دو گوشی ببندی ؟

بون-هوا مصمم سرشو تکون داد . جیمین بلند تر خندید . موهای جونگکوک تا گردنش بلند بود . اونقدری که بتونه موهاشو گوجه‌ای ببنده ، ولی بلندی موهاش واسه مدل موی مورد نظر بون-هوا کافی به نظر نمی رسید . خصوصا اینکه جیمین جلوی موهای آلفا رو از پشتش کوتاه تر کرده بود .

وقتی بون-هوا کارشو تمام کرد و ذوق زده رو پای جونگکوک نشست جیمین دوباره خندید : شبیه دختربچه های هفت هشت ساله شدی جونگکوک .

آلفا بون-هوا رو چسبوند به خودش : به خودت بخند .

پسربچه دستشو دور گردن جونگکوک انداخت : راست میگه .

جیمین لب هاشو آویزون کرد : دو تا به یکی نامردا ؟

بون-هوا خندید ، بعد کاملا ناگهانی گفت : جیمینی هیونگ پس کی میخوای درخت عید بخری ؟

جیمین آه کشید : نمیدونم ... همین فردا پس فردا میگیرم .

جونگکوک پرسید : درخت عید چیه ؟

بون-هوا هینی کشید : هیونگی چطوری نمیدونی درخت عید چیه !

پسر بچه با ذوق توضیح داد : یه درخت کاج میگیریم و قشنگش میکنیم ... فردا صبح عید هم عیدی هامومو از زیرش بر میداریم . این میشه درخت عید !

جونگکوک سرشو تکون داد : آها .
چند ثانیه فکر کرد بعد گفت : درخت رو ... میارید تو خونتون ؟

جیمین گفت : به اون شکل که درخت نه ، درختچه . عمده مردم از درخت مصنوعی استفاده میکنن .

آلفا سرشو تکون داد . نپرسید مصنوعی یعنی چی .
بون-هوا سرشو رو شونه جونگکوک گذاشت : وقتی پیشت می شینم خوابم‌ میگیره کوکی هیونگ ...

Metanoia | Kookmin + SopeWhere stories live. Discover now