تهیونگ درست مثل دانشآموزی که تو دفتر رو به روی مدیر بی اعصاب نشسته و منتظر سرزنش شدنه دست هاش رو توی هم قفل کرده و عصا قورت داده روی صندلی مغازهی خودش نشسته بود .
کانو تاکاشی هنوز اسلحه رو بالای سرش نگه داشته بود و یوما با چشم های باریک شده لپ تاپ تهیونگ رو زیر و رو میکرد . بالاخره بعد از چند دقیقه دختر جوون هر ده تا انگشتش رو با شدت روی کیبورد لپ تاپ فرود آورد و غرید : این تو هیچی نیست ولی خودتی لعنتی من مطمئنم وی تویی .
تهیونگ مظلومانه گفت : من نمیدونم چی از جونم میخواین ولی اشتباه گرفتین ... من تیونگم . کیم تیونگ .
تاکاشی ناباوری اسلحه رو به سر تهیونگ فشار داد : احمق الان اسمتو لو دادی ؟ ببین یوما این جدا خره ... اون یارو وی خیلی هوشیارتر از این حرف ها بود .
یوما با کلافگی غرید ، بعد خم شد سمت تهیونگ و گفت : بیخیال ! دیگه اونقدرام مارو دستکم نگیر وی-شی ... فکر کردی گوشیمو هک کنی نمی فهمم ؟
تهیونگ به تاکاشی نگاه کرد : چیو هک کرد...
یوما صندلیش رو با صدای بلندی جلو کشید و جملهی تهیونگ رو قطع کرد : ببین ... به من ثابت کن وی این لوکیشن رو گذاشته جای لوکیشن خودش و تو فقط یه گلفروشی تا ول کنم برم .
تهیونگ می دونست اون دوتا قصد نداشتن ول کنن برن . حالا که یوما اسم خودش رو لو داده بود و تاکاشی اینطوری تفنگشو به سر تهیونگ فشار میداد ، حتی اگه می تونست گولشون بزنه و وانمود کنه نمیدونه از چی حرف میزنن احتمالا می کشتنش . از اونجایی که تهیونگ در مقابل دو نفر جنایتکار مسلح هیچ راه دفاعی نداشت ، مجبور بود لو بده کیه . با این حال بهتر بود قبلش یکم نقش بازی میکرد .
تهیونگ آب دهنش رو قورت داد : من فقط ... فقط یه گلفروشم ! خواهش میکنم اصلا نمیفهمم چی میگین ... وی کیه ؟!
جدا براش سوال بود ، خودش تو هک کردن گوشی یوما جایی از محافظه کاریش غفلت کرده بود یا این دختر اونقدری باهوش بود که دستش رو بخونه ؟
تاکاشی گفت : تو اسمش رو شناختی . اگه مارو نمیشناسی پس اسمش رو از کجا شناختی ؟
تهیونگ سرش روکج کرد که لااقل چند سانت از تفنگ تاکاشی فاصله بگیره : اسم کی رو ؟
یوما چشم هاش رو چرخوند : اسم مارو .
تهیونگ اخم کرد . اینکه یوما از ضمیر ما استفاده کرده بود یعنی میخواست گولش بزنه تا ناخواسته خودش رو لو بده . تهیونگ فهمید ، ولی به هرحال باید خودش رو لو میداد .
_ نشناختم ولی به گوشم آشنا اومد ، اسم های معمولی دارین !
تاکاشی اخم کرد : چی ؟
تهیونگ گفت : خود تو اسم معمولی داری میدونی چند نفر اون بیرون اسمشون تاک...
تهیونگ سریع دهنش رو بست و آره ... به این شکل ، مثلا کاملا اتفاقی خودش رو لو داد .
![](https://img.wattpad.com/cover/236822242-288-k362195.jpg)
VOCÊ ESTÁ LENDO
Metanoia | Kookmin + Sope
Fanficجونگکوک به سمت مسیری که حدس میزد راه خونه باشه قدم برمیداشت، ولی هرچی جلوتر میرفت بیشتر گیج میشد. کم کم داشت می ترسید، احساس خطر میکرد. آسمون همون آسمون بود، زمین همون زمین... ولی زمان چی؟ Highest ranking #1 in humor Highest ranking #3 in کوکمین Hig...