16_تولدم مبارک:'/

332 75 73
                                    

امروز تولدممهههههه...
تولدم رو به خودم تبریک میگم.

خدایا مرسی گذاشتی سالم و جذاب زاییده بشم🤲🏼

خوب میرسیم به بخش شخمی ماجرا:/

تمام ماجرا هایی که میخوام واستون بگم مال شنبه ۱/۹/۹۹ تا امروز ۵/۹/۹۹ هستش

خوب شنبه...

من یه جا رو پیدا کردم که میتونستم آلبوم سولوی کای رو پیش خرید کنم ولی از شانس خوبم ...

دیگه نگم براتون:/

من رفتم پیش مامانم و گفتم تو که نمیخوای واسم تولد بگیرید حداقل برام آلبوم بخرید.

مامانم : وقتی واسط تولد نمی گیریم برای چی باید کادو بگیریم؟!

من : *وی به دنبال قبر خود می گردد*

-----

یکشنبه

این سری جای اینکه به مامانم بگم رفتم پیش بابام

بهش گفتم شما که نمیخواید تولد بگیرید حداقل پول بدید بهم:'/

بابام گفت باشه.
تا اینجا خوب بود ولی روز بعد

دوشنبه...

ساعت ۶ عصر بود که بابام آمده بود.

بهش گفتم بابا کی پولم رو میدی

بابام گفت فردا

بعد اینجا مامانم وارد عمل شد.

به بابام گفت برای چی میخوای پول بدی بهش؟

حیف که مامانم بود وگرنه بهش می گفتم به تو چه:/

بعد ننه ی عزیزم ادامه داد: پارسال رو مگه یادت نیست چقد خودشو لوس کرد چه عدا هایی در آورد. (بعدا قضیه پارسال تولد ۱۵ سالگیم رو میگم:/)

والا بعد از کار پارسالشون من باید قهر کنم ببین اینا چه چسی میان😑😐🔪

بعد قسمت جالبش اینه که خیلی رو هم دارن:/

بابام گفت باشه..

خلاصه که به این باشه هاش حس خوبی ندارم.

ساعت ۱۱ خاله ام زنگ زده میگه تولدت مبارک!

نه واقعا؟؟؟

۱۱ شب؟؟؟؟؟

بعد اونم ۲ روز قبل تولدمم؟؟؟؟؟

هیچی دیگه به خالم میگم چهارشنبه تولدمه
گفت اشکال نداره حالا خاله آلزایمری هم داری دیگه چی از دنیا میخوای.

چند لحظه سکوت میکنم... :/

😑🔪

هی....

خدایا نمیشه منو ببری پیش خودت؟!:/
به خدا خواسته زیادی نیست:'

______

دوشنبه

خوب من واسه تولدم ناخونام رو بلند کرده بودم

بلند کرده بودم...

به مامانم گفتم نمیخوام ظرف بشورم

بهش گفففتمممممممم
بهششششش گففففتتتمممممم

فاک یوووووو

ناخونام شکست.

مجبور شدم همشونو بگیرم...

فاک مای لایف..

____________

سه شنبه

میدونید به نظرم هیچوقت جو گیر نیشید

این روز رو اصلا یادم نیست اتفاق خاصی نیافتاد..

______

چهارشنبه

رسیدیم روز اصلی

کلا تولد های من خیلی شخمین

صبح که کلاس داشتم صدای معلمم توی برنامه قطع شد.
دقیقا همون موقعی بود که میخواست بپرسه منو صدا زده بود
بعد حالا منم که صدا نداشتم هیچی نفهمیدم

معلم عزیزمون هم بریده بود دوخته بود میگفت مثل این خانم نباشید که روشن کرده گرفته خوابیده

اخه لعنتی بی ناموس ....

ولم کنید من میخوام پاره شم.

این قضیه صدا کردن رو دوستم بهم گفت .

۴ بار هم به معلم عزیزم گفتم ولی کور بود کوررررر

my fucking world Where stories live. Discover now