43_کمال‌بیشعوری‌هر‌فرد:/

147 47 47
                                    

من یه بار یه گوهی خوردم..
من یه دختر خاله کوچیک دارم . بماند که از دیوثم دیوث تره

یه بار نشستم کنار این داشت عروسک بازی میکرد.

من گفتم عه این عروسک چه خوشگله و اینا

بعد خاله ی عزیزمم داشت میموند تو اتاق این بچه و خوب یه جاهایی از حرف های ما رو شنید.

دختر خالم برگشت گفت : ازین خوشت امده؟! میخوای به بابام بگم برات بخره؟!

من تمام مدت پوکر بهش زل زده بود.

مثلا باباش بیاد برای من بخره که چی؟!:/

هیچی دیه منم پوکر زل زده بودم تا هدفش رو از این کارش بفهمم

خالم پشت سرم بود برگشت گفت : این دختر مگه ندید بدیده که بابات براش بخره؟! ماشالله داشتن و خوردن..

من خشک شده بودم.
کارد میزد خونم درنمی یومد..

مثلا سلیطه این حرفت یعنی چی؟!

که چی؟!:/

دلم میخواست یه سیخ بردارم بکنم تا ته توی سوراخاش..

پدصگ خوب داشتم خوردم گوشت شده چسبیده به تنم به توچه پوفیوز؟!:/

گاهی اوقات میگم آمد دفاع کنه ولی رید..
ولی اون سلیطه شعور نداره..

به شخصه اعتراف میکنم خاله هام از من و خواهرم خوششون نمیاد..
مخصوصا من..

به تخمکام چیکارشون کنم؟!
میخواید خوشتون میخواید نیاد؟!

شعورش اندازه عنههه عن!

خلاصه..هر خری که دورتونه به دلتون راه ندید که خوبه صد در صگ خره!:/

منم بهش هیچی نگفتم..
چی میگفتم؟!
جواب ابلهان خاموشییت اوری بادی
اعصابتون رو خورد نکنید این تخم صگا همه جا هستن

بای لیدیز اند جنتلمن..

my fucking world Where stories live. Discover now