37_کلبه‌ای‌وسط‌جنگل..

160 42 108
                                    

خوب ..

کلبه ای وسط جنگل..

داستانش از اونجا شروع شد که..

باید بهتون بگم مامانم داشت به خالم مشاوره میداد..

میگفت که :

آره آدم گاهی اوقات باید از فک فامیلش دور باشه چه خونواده خودش چه شوهرش چه باباش چه ننه اش..

منم گفتم : خوب پس برای من یه خونه وسط جنگل بگیر..

فرض کنید جلوی کل خانواده گفتم..

دقیقا غیر مستقیم گفتم نمیخوام ریخت نحس هیچ کدومتون رو ببینم:/

اینجا هیچی نگفت مامانم..

ولی دو هفته بعدش

انقد از دستشون دیوونه شده بودم به مامانم گفتم : من میخوام یه خونه وسط جنگل اجاره کنم!

مامانمم هم گفت پول داری؟! بعد باشه ولی خرس یا گرگ امد خوردت تقصیر ما نیست:/

عشق موج میزنه نه؟!:/

حالا توی سایت های اجاره خونه میگشتم یه ویلا پیداکنم..

قیمت اجاره کردن هم که ماشالله .. قیمتا هر شب اجاره اندازه یه سال پول تو جیبی من بود:/

اخر سر به این نتیجه رسیدم اصلا من توی اتاقم بتمرگم و هیچ گوهی نخورم بهتره:/

بخدا توی اتاق زندگی کردن لذت بخش تر از پول خرج کردنه🤭😂

خلاصه که توی این قرنطینه دیوونه شدم..

احساس میکنم دارم چرت و پرت میگم..
به خوبی خودتون ببخشید.

اگه شما هم یه درونگرایید و با خانوادتون توی دوران قرنطینه خل شدید..

اشکال نداره..
اینا هم میگذره..
یکم دیگه تحمل کنید..

البته برونگرا هاهم پوسیدن..
الهی بمیرم براتون..

من خونه مستقللل میخوامممم

کی گفته دختر باید خونه باباش بمونه؟!

کدوم چیز مغزی گفتههههه
بزارید جرششش بدمممممم

در جریان باشید منم دیوونم😂❤

خدافط

my fucking world Όπου ζουν οι ιστορίες. Ανακάλυψε τώρα