66_سفر خانوادگی

39 15 6
                                    

سری قبلی با خودم عهد بستم بی ناموسم اگه پاشن باز با خانواده مادری و پدری و همه برم مسافرت..

به بی ناموس سلام کنید چون باز دارم میرم...

و رفتم و واقعا به فنایی بود.

یکی از مشکلات خانواده ما ناسازاش هستش..
یعنی باهم نمیسازیم..
اصلا..
هر کی یه ساز میزنه برای خودش
یکی میخواد بره بهش
یکی میخواد بره جهنم
یکی میخواد بره جاده چالوس
اون یکی میخواد بره بمیره

اصلا یه چیزی بود..

تنها روزی که خوش گذشت روز اخر دقیقا داشتیم وسیله مسیله جمع میکردیم بریم این اسپیکرا گنده رو روشن کردیم و مثل خل و چل ها میخوندیم و میرقصیدیم و اصلا یه وضعی..

داییم بهم گفت اگه هر روز انقدر ورجه وورجه میکردی الان انقدر تپل نبودی..

منم گفتم گشادم😔

وای بچه ها رفتیم سرعین اصلا یه چیزی بود..
کلاه شنا خریدم انقدر سایزش کوچیک و موهای من پرپشت بود در دقایق اول پاره شد🤡

ولی استخر رفتن عالمی داشت..
شاید باورتون نشه ولی اخرین باری که رفتم استخر تابستون ۹۸ بود..


شمالم رفتیم هوا نم داشت..
با اینکه عینکم هی نم میگرفت ولی خیلی حال داد..

برگشتنم مصیبتی بود..
ولی رسیدیم
با سلیطه بازیای من..

my fucking world Where stories live. Discover now