57_دوست‌پسر ملت

113 35 27
                                    

چند لحظه پیش یاد یه چیزی افتادم تا فیهاخالدونم داشتم جر میخوردم.

بچه ها سال هفتم بودم من چندتا دوست از دوران دبستان اینا بودن که ما باهم بودیم و یه سریشون بچه خوبی بودن میرفتن مسجد نماز جماعت!!
دارم میگم نماز جماعت یعنی واقعااا میرفتناا چادری محجبه خلاصه..

من اون وسط نخاله بودم:/

اینا که مسجد رفتنو شروع کردن ما با یه دختر نهمی بود دوست شدیم.
دختر خوبی بود. مثل این دوستای شنقل من مسلمون اهل نماز روزه و..

خوب داشتم میگفتم چند وقت بعدش دوستم شروع کرد راجب یه پسره حرف زدن.
از خوشگلیشو نازیشو و...(😐)

میگفت نمیدونم موهاش بوره
چشماش سبزه
سفیده..
اسمش محمده و بلا بلا بلا

ناموسا به من چه اخه دیوث:/

آقا این با عشق از یارو تعریف میکرد و اینا..
بعد پسره اهل مسجد بود.

یه چند وقت گذشت دیدم دعوای دوستم با این دختر نهمیه با یه خر دیگه در آمده..
رفتم ببینم چیه چیشده..

داشتن سر پسره دعوا میکردن..
من اینجوری بودم که خدایا..وات د فاککک
بخاطر یه پسر که معلوم نیست کدوم خریه دارید دعوا میکنید؟
من خودم به شخصه فهمیدم یکی از دوستام کسی که من دوستش داشتمو دوست داره کشیدم عقب..
کامانن زندگی انقدری نیست که بخاطر یه عقب مونده دوستیشون رو خراب کنن..

از این دعوا یک هفته گذشت..من با این اکیپ از دوستام میرفتیم میومدیم..
مثلا من بودم با دوستم فاطمه با این دختر نهمیه با دو تا دیگه از دوستام..
بعد اونجایی که ما منتظر میموندیم دقیقا رو به روی کوچه‌ی خونه این پسره بود.
یعنی از پنجره نگاه میکرد مارو میدید که میریم میایم..

یه بار هوا هم بارونی بود قشنگ یادمه منتظر این دو تا دوست دیگه ام بودیم فاطمه کنار من عصبی دوست نهمیمونم کنارم با یه لبخند خوشگل..
اینم بگم این دوست نهمی عزیز قدش خیلی کوتاه که نه متوسط بود یعنی مثلا من ۱۷۵ بودم اون ۱۵۵ میشد.. فاطمه هم ۱۷۰ اینا بود عین بادیگاردا بودیم..

دیدم این دوست نهمیمون یهو دوید به فاطمه گفتم کجا رفت؟
گفت محمد رو دید..

من تا حالا اون نکبت رو ندیده بودم به فاطمه گفتم: ببینمش؟
فاطمه گفت: اگه قراره توعم عاشقش بشی نه.

من :😐
من:اخه قراره عاشق چیه اون پدرسگ بشم؟

فاطمه :گمشو بیشعور.

منم فضول کنجکاو پاشدم رفتم ببینم این یارو که انقدر تعریفش رو میکنن چه عنیه که اینا خودشون رو مالیدن...

بسم الله الرحمن الرحیم

به محض دیدنش پارههههه شدم..
بعد معنی واقعیه کلمه داشتم جر میخوردم و میوفتادم زمین..

حالا بزارید بگم چرا داشتم پاره میشدممم..

دوستام این همه از یارو تعریف کرده بودن..
چیزی که من انتظار داشتم یک عدد داف بود..

ولی این شبیه میمون بودد
یعنی ریدم با این توصیفاتشون..
بزارید چیز که دیدم رو بگم..

یک پسر قد کوتاه حتی از این دختر نهمیه کوتاه تر بود ضمن اینکه دو سال از ما بزرگتر بود.

تپللییی خیلیم تپلییی
چشماشم عسلی بود صگ توله..
موهاش قهوه‌ای کوتاه ..

من داشتم جر میخوردم دوستم برگشت گفت خاک تو سرت
بعد دوست نهمیمون نگران آمد گفت چیشده..

منی که در حال پاره شدن نسبت به عشق فاکیه اینا بودم:

هیچی دیه بعد از اون یهو همه چی خیلی مرموز طور شد.مثلا این دوست نهمیمون میگفت بیاید گوشه تر از اون دید پنجره وایسیم..
حالا چرا؟
چون اون پدرسگ عکس گرفته بود ازمون و نشون امام جماعت تو مسجد داده بود و گفته بود اینا دنبال منن..

من:وات د فاک قیافه‌ام نداشت که بیوفتیم دنبالش..

بخدا اعتماد به نفس اینو کاکتوس داشت سالی دو بار موز میداد.

اون امام جماعتم نگفته بود این دخترا شاید منتظر همدیگه ان رفته بود دونه دونه ارشاد کرده بود دوستای منو ولی منو پیدا نکرده بود گفته بود بیاریدش مسجد من باهاش حرف دارم😂😂

حالا منو بگید من ابنجوری بودم که با من چه کار داره؟خاک بر سرم امام جماعت این مسجد با منه بدبخت چیکار دارهههه..

حالا هی توضیح میدادن که پسره چه گوهی خورده منو برای چی خواستن اینا..

من که گفتم پای منو توی این کثافت کاریا باز نکنید خدافظ .
اخرشم یه چند ماه بعد فکر کنم اردیبهشت اینا بود از طرف مسجد یه جشن میگیرن و فاطمه هم میگه پاشو بیا منو تنها نزار اونجا

منم پلشت با خواهرم پا شدیم رفتیم جشن تو مسجد.

خریت دقیقا همینجا بود چون همشون برای اینکه اون مرتیکه خر با من کار داشت بردن اون گورستون:/

دیدم چقدر بد نگاه میکننا هیچی دیه آمد چندتا سئوال پرسید ازم منم گفتم ما دخترا منتظر میموندیم همیشه اونجا بودیم همه چی خطم به خیر شد.

اینم بگم سال بعد پسره گنده هاش تازه بالا آمد دیدن به‌به چه گوها که نخورده..

یک عدد دختر باز هیز کون گشاد پدرسگ

حواستون باشه هر خری دیدی خوشگل بود سریع عاشقش نشید..
به شخصه عاشقم بشم تا طرف مطمئن نشم چجور ادمیه اصلااا هیچی ..من لال .. لیدیز اند جنتلمن حواستون باشه.

اینم بگم چند دقت ازش خبرب نبود سال بعد واقعا در داف شده بود ولی دیه بهدچپمون بود هر دفعه مارو میدید پوزخند میزد منم یه بار به حرمتمون میدل فیگنرمو بردم بالا و دابل پوزخند زدم تا شیاف کنه..
خلاصه که با یه گاگول خر طرف بودیم..

از پسری کسی چیزی اینجا هست جان جدت تو غرور و حرمت داشته باش لاشی بازی در نیار..

***

خوشملای من ، من یه دیلی چنل توی تلگرام زدم خواستید بیاید اونجا منو دنبال کنید^^
ممنانم جیگر هایم

https://t.me/imlittleblackpearl

my fucking world Место, где живут истории. Откройте их для себя