🛡 Steve X Tony 🛡

1.6K 130 5
                                    


نویسنده:
hannanee


این قسمت قبل از ماجرای فیلم اند گیم اتفاق افتاده.

اگر درخواستی دارید پیام بدید یا کامنت بذارید

✯✯✯


یک هفته از آخرین اتفاقاتی که در جنگ با ثانوس رخ داد میگذره.

بازمانده ها از واقعه بزرگ سعی کردن توی یک هفته گذشته اوضاع رو درست کنن ولی مقدار خرابی خیلی زیاد بوده و هنوز از خیلی جاها دود بلند میشه.

در واکاندا اما اوضاع به بهترین شکل کنترل شده ولی هنوز بلک پنتر جدید و پادشاه واکاندا انتخاب نشده. تمام باقی مانده های اونجرز هنوز تو واکاندا هستن و تونی از تایتان برگشته.

مردم واکاندا از افراد سلطنتی خواستن که مراسمی برای کسانی که توی جنگ از دست رفتن یا با 'بشکن ثانوس' غیب شدن گرفته بشه و شوری برای احترام به برادرش هم شده سعی کرد این مراسم رو زودتر برگزار کنه و تونی استارک هم جزو افرادی بود که دعوت شده بود.

با اجازه ورود خواستن از مرزهوای واکاندا بالاخره جت شخصیه تونی استارک وارد مرزهای واکاندا شد.

اون جزو آخرین نفرهایی بود که برای مراسم اومده بود و در حقیقت اصلا قصد نداشت بیاد ولی اون به تیچلا احترام زیادی میزاشت پس اجازه نداد غم از دست دادن اطرافیانش باعث بشه اون به این مراسم نیاد.

با نشستن پروازش دوست همیشگیش رودی رو دید که جلوی هواپیما منتظرش بود،به همراه بروس بنر و ثور و چند نفر از محافظ ها و محافظ شخصیه تچالا، اوکیه، هم اونجا بودن.

تونی با اینکه دوستان کمی از اون اونجا بودن ولی خوشحال بود؛خوشحال از اینکه حداقل اونها رو از دست نداده.

رودی اولین نفر خودش رو به تونی رسوند و با بغل کوتاهی گفت :
"خوشحالم که اینجایی مرد"

"منم بی نهایت از اینکه زنده ای خوشحالم"

با بروس و ثور هم که حرف زد انگار واقعا بهتر شد. بالاخره بعد از تمام اینها اون چند نفر به سمت مراسمی که گرفته شده بود راه افتادن. هوای واکاندا ابری بود و انگار قرار بود بارون بیاد ولی هنوز خبری از بارون نبود.

در حین رفتن به جای مراسم بودن که رودی اروم گفت : 

"کاپتان هم اینجاست"

تونی از این موضوع خبر داشت.

"میدونم"

"دوست های زیادی رو از دست داده."

"بهایی که اون داده چیزی بیشتر از من نیست."

تونی با لحنی کمی عصبی گفت . استیو توی این هفته نه تنها ازش خبری نگرفته بلکه احتمالا نمیدونه که  زندست یا نه .

Favourite OTPWhere stories live. Discover now