🐺 Derek X Stiles 🐺

858 121 48
                                    

اگر درخواستی دارید پیام بدید یا کامنت بذارید

(درخواستی)

✯✯✯


خوابش نمیبرد. اتفاق جدیدی نبود ، بیشتر شبها خواب به چشماش نمیاومد. درنتیجه شبونه به پیاده روی یا دویدن میرفت. توی فرم گرگیش چون کمتر جلب توجه میکرد ، مثل یه مه تیره بود که بین جنگل پرواز میکرد.

انقدر میدوید تا بالاخره از فکر اتیش، دود و خاکستر خسته میشد.

بیشتر وقتا توی جنگل میموند، ولی جدیدا به قسمتهای ساکن هم نزدیک میشد، محله ساکت و تیره بود، نور تیر برق جاده ی خالی رو روشن کرده بود و تنها صدایی که از حیاط ها شنیده میشد اواز جیرجیرکها بود.

بعضی اوقات به خونه ی اعضای پکش سرمیزد تا مطمئن بشه شبشون برعکس مال خودش ارومه.

و بعد برمیگشت به خونه ی سوخته اش و درحالی که نفس نفس میزد و به فرم انسانیش برگشته بود، روی تخت شکسته اش ولو میشد.

اما امشب...وقتی از بین زمین بازی دبیرستان بیکن هیلز رد میشد، شخصی رو وسط زمین دید. بار اول تقریبا با درخت اشتباهش گرفت، درنتیجه اهمیتی به درخت وسط زمین نداد و به گردشش ادامه داد. ولی وقتی دور زد تا به خونه برگرده متوجه شد که درخت درواقع یه نفره و هنوز هم سرجاش ایستاده و دستاش مثل تکون دادن چوب لاکراس اروم و سست تاب میخوره.

با احتیاط نزدیک شد و هوا رو استشمام کرد. هرچقدر جلوتر میرفت بو ها غلیظ تر میشد. بوی اسپری اولد اسپایس، چیتوز و استایلز.

هافی از تعجب کرد چون ضربان قلب استایلز تا الان از حالت اروم و یکنواخت تغییر نکرده و هنوز هم حرکاتش سست و شل بود انگار که خواب بازی کردن لاکراس رو میدید. و از همه مهمتر کفش هم نپوشیده بود.

با دقت گوش داد تا صدای ضربان قلب دیگه ای رو در محوطه بشنوه، و وقتی چیزی پیدا نشد دور پسر چرخشی زد و اروم هاف کرد.

تنها عکس العمل استایلز، زمزمه کردن جمله ای ناشناخته بود ولی با یکم دقت میتونست اسم اسکات رو داخلش بشنوه. یکی از دستاش کمی بالا اومد تا توپ نامرئی رو با چوب بگیره که باعث شد گرگینه سری از روی تاسف تکون بده.

هوای بیکن هیلز در شب منجمد کننده نبود ولی درعین حال گرم هم نبود. استایلز هم فقط یه تیشرت نازک خاکستری و باکسری قرمز پوشیده بود.

پارسی کرد، ولی پسر درحالی که خوابگردی میکرد از کنارش رد شد تا دنبال توپی که خوابشو میدید بره. دورش چرخی زد و با پوزه اش ضربه ای به پشتش زد تا به سمت خونه راهنماییش کنه اما فقط باعث شد پسر تلو تلو بخوره و سرجاش بایسته.

Favourite OTPWhere stories live. Discover now