62.Regret

1.6K 289 401
                                    

آقا اسمات نداریم ولی ناراحت میشم یکی بیاد بگه هری توی سکس لویی رو اخرش ول میکرد میرفتا،تو چپتر قبلی هم یه نفر گفته بود،هری بچم کی لویی رو ول کرد رفت،قبول دارم عوضیه ها،ولی همیشه هم لویی رو تمیز کرده هم وسایل رو تمیز کرده هم به لویی رسیده که غش نکنه،بالاخره دام خوبی هست😂🥲دلتون میاد🫡
و اینکه ممکنه یه سری اسم ها رو یادتون نیاد،سعی میکنم بالای هرچپتر بنویسم براتون.

*اورت:سرپرست گارد هری.
*ایلاریا:یکی از نفرات خانواده گادفادر که بعدا متوجه میشید دقیقا نسبتش با گادفادر چیه.

Writer Pov

ت:خوشحال به نظر میرسید آقا.

ترویس وقتی تو راه خونه بودن گفت و لویی که حواسش نبود و بیرون رو نگاه میکرد،سرشو چرخوند تا ترویس رو از توی آینه ببینه.

ل:چی؟

ت:الان خوشحال به نظر میرسید.

ترویس نگاه کوچیکی از توی آینه به لویی انداخت و گفت.لویی ابروهاشو بالا انداخت و بعدی با گیجی سرشو تکون داد.

ل:امروز دانشگاه خوب بود.

ترویس لبخند کوچیکی زد و نگاهشو به جاده داد.

چند دقیقه بعد به خونه رسیدن،ترویس ماشین رو توی پارکینگ پارک کرد و بعد از پیاده شدن،در رو برای لویی باز کرد و لویی پیاده شد و کیفش رو روی شونش انداخت.

ل:با کیت حرف زدی مگه نه؟

لویی همونطور که به سمت آسانسور میرفتن گفت.

ت:مشکلی پیش اومده؟

لویی نیشخندی زد و شونه هاشو بالا انداخت،وقتی آسانسور رسید وارد شدن و لویی چرخید تا رو به روی ترویس باشه.

ل:باید با کیت حرف زده باشی،تا دیروز سرت رو مینداختی پایین و باهام حرف نمیزدی،حالا بهم میگی خوشحال به نظر میرسم.دقیقا یه مدت بعد اینکه با کیت حرف زدم؟

ترویس سرشو تکون داد.

ت:متاسفم،نباید همچین چیزی میگفتم.

ل:نه،من مشکلی با حرفت ندارم.

آسانسور رسید و اول ترویس و بعد لویی بیرون اومدن و وارد خونه شدن.

ل:مشکلی با حرفت ندارم،

لویی دوباره تکرار کرد.

ل:فقط یهو بعد اینکه با کیت حرف زدم و بهتر شدیم،تو هم اجازه اینو به خودت دادی که باهام بهتر بشی.

ترویس با گیجی بهش نگاه کرد.

ت:از من میخواید باهاتون چطوری صحبت و رفتار کنم؟

لویی سرشو تکون داد.

ل:دقیقا سوالیه که برای یه مدت از روزی که ،کیت منو به ایتالیا فرستاد و تو منو اونجا بردی،تا هفته ی پیش که با کیت حرف زدم از خودم میپرسیدم.

My husband,My sir[L.S]Where stories live. Discover now