خدمتکار های دختر جیغ میزدن..
مشت بعدی به صورتش نخورده بود که فردی، مرد رو به شدت از امگا دور کرد و روی زمین انداخت.تهیونگ با چشم های تار از برخورد مشت به صورتش، به آلفای عصبانی نگاه کرد، که چشم های قرمزش باعث میشد همه جیغ بزنن، و مرد خدمتکاری که زیر دست آلفای عصبانی وول میخورد و تقاضای ببخشش میکرد.
-ج.. جونی.. هیونگ...
÷تو چه غلطی کردی؟...
*من... من...
نامجون بلند عربده کشید.
÷به چه حقی همچین گوهی خوردی؟!
*تقصیر من نبود قربان اون... اون...
÷کافیه... خفه شو...!
و مشت های محکمی به صورت مرد زد که صدای خورد شدن استخوان بینیش میومد.
+هی!
جانگکوک گفت و دست به جیب با قدم های بلند و عصبی به جمع نزدیک شد.
به سمت تهیونگ رفت و بعد از دیدن صورت امگا، با خشم به سمت خدمتکار ها برگشت.
+یکی بگه اینجا چه خبره!!
کلمه های آخر رو عربده زد
امگایی که بیشتر از همه جرات داشت تمام قضیه رو برای جانگکوک تعریف کرد و بعد دوباره بین بقیه خدمتکار ها قایم شد.
جانگکوک عصبی سرش رو توی دستش گرفت و نزدیک مرد شد که صورتش به لطف نامجون، خونی بود.
+تو... ۵ سال بهترین خدمتکار من هستی..
*قربان متاسفم دیگه تکرار نمیشه خواهش میکنم.
+هیش... میخوام بهت یه لطفی بکنم. و امیدوارم دیگه این اتفاق بین خدمتکار ها دیده نشه..
ممنون قربان ممنونم!
ولی صدای شلیک و جیغ خدمتکار ها باعث شد صدای مرد خفه بشه..
تهیونگ با تعجب و ترس به جانگکوک نگاه کرد که اسلحه اش رو توی جیبش برگردوند..
-جانگ..کوک...؟!
نامجون خم شد و چونه ی مرد غرق در خون رو گرفت.
÷لطف بزرگی که در حقت انجام داد، این بود که بذاره راحت بمیری.. وگرنه جونگکوک تا عصب مغزت رو با شکنجه بیرون نمیکشید، ول کن نبود.
چونه ی مرد مرده رو رها کرد و از جاش بلند شد.
به سمت تهیونگ رفت و با نرمی امگا رو تو بغلش کشید.
-هیونگ...
÷نترس تهیونگ.. از این اتفاق ها توی این عمارت زیاد میوفته.. خب..؟
و با انگشتش، خون روی صورت تهیونگ رو کمی پاک کرد.
-اما.. جانگکوک... اون..
![](https://img.wattpad.com/cover/318846438-288-k4045.jpg)
YOU ARE READING
My Alpha Daddies | kookvkook
Fanfiction|تکمیل| دستی به سر پسر ترسیده کشید و با خنده به طرف برادرش برگشت. ×جانگکوک نظرت چیه یکم بهش مهلت بدیم؟ +این حرف از توی هورنی بعیده جونگکوک! پسر حریر سفید رنگ تنش رو بیشتر چسبید و با وحشت به اون دو آلفای دوقلو خیره شد. جانگکوک همونطور که دندون های نی...
•°•| Mafia |•°•
Start from the beginning