•°•| Interview |•°•

2.3K 245 92
                                    

«پارت مصاحبه با شخصیت ها»

وایولت( لقب نویسنده ) درحال تهدید جونگکوکه.

*داره ضبط میشه.

فیلمبردار دماغش رو از جلوی دوربین کنار میکشه و سر جاش برمیگرده.

•اهم اهم. های گایز من وایولتم و همونطور که گفتم امشب، مصاحبه با شخصیت هارو داریم. اکثرا تو پی وی سوالاتون رو پرسیده بودین و تعداد کمی بودین که تو کامنت ها بیان کرده باشین. خب بریم تا سوالات رو شروع کنیم. سلام بچه ها.

وایولت به شخصیت ها نگاه میکنه.

+سلام.

×سلام دختر خوشگلا.

جین لبخندی میزند و بوس پروازی میفرستد.

نامجون دست تکون میده و تهیونگ کیوت میشه.

^من خوابم میاد..

~اوموووو!

^او شت.

•فوحش؟!

^فاک نباید فوحش..

یونگی دست هاش رو روی دهنش میذاره.

•خیلی خب خیلی خب آروم باش.

^میشه این قسمتو حذف کنین؟

+پخش زنده است کودن.

•اهم!

همگی سر جاهاشون صاف میشینن.

اول، از محبوب ترین شخصیت داستان شروع میکنیم. کیم....

=سوکجیننننننن!

•تهیونگ :|

جین زبونش رو بیرون میاره.

-آماده ام!

تهیونگ موهاش رو درست میکنه و لبخند مستطیلی میزنه.

نویسنده دفترچه اش رو در میاره.

تهیونگ شی هدفت از به فاک دادن اون دختر خدمتکار چی بود؟

+چی؟! تو خدمتکار منو کردی؟!

•ساکت شو انگل. بذار جواب بده.

تهیونگ نیشخندی میزنه.

-اون به من گفت هرزه ولی من که هرزه نیستم! پس خودش هرزه شد. الانم با نورپردازتون رفت پشت صحنه احتمالا رفتن لواشک بخورن.

My Alpha Daddies | kookvkookDär berättelser lever. Upptäck nu