D-69

305 83 15
                                    

گفتنش مسخرست، اما تو گاهی اوقات جدا ترسناکی.

طوری‌ که مثل یه دیوانه‌ی بی‌فکر‌ به نظر می‌رسی،

میتونه خطرناک‌تر از هرچیز دیگه‌ای باشه.

اینطور که به نظر میاد، تو واقعا نباید تحت فشار قرار بگیری.

همونطور که قبلا هم گفتم، وقت‌هایی که تحت فشاری

مثل یه گربه‌ی گیر افتاده کنج دیوار عمل میکنی.

دیوونه بازی در نیار پارک جیمین.

من شماره‌ام رو بهت دادم، اما حتی فکرش هم نکن

که بخوای باهام تماس بگیری یا پیام بدی.

درد تو مایه سرخوشی منه.

~~~~~~~~•~~~~~~~~

جیمین، تهیونگ و جونگکوک اون روز روی یک میز جدا نشستن. درست مثل گذشته. با این تفاوت که اینبار هیونگ‌هاشون بازهم همون میز رو برای نشستن انتخاب کرده بودن.

هرچند که اوضاع خیلی هم بد به نظر نمی‌رسید. اون سه نفر شدیدا مشغول به نظر می‌رسیدن و هر از گاهی چیزی رو توی گوشی‌هاشون بهم نشون میدادن و این یه زنگ خطر بود. برای هر چهارنفر اونها. بیشتر از همه سوکجین، چون اون به خوبی متوجه بود که اون بچه‌های دردسر ساز کنار هم میتونن چقدر احمقانه عمل کنن.

+اونها دارن یه کارایی میکنن.

هوسوک با شیطنت و منظور دار گفت و سوکجین با اخم کمرنگی درحالی که لب‌هاش رو میجویید به اون پسرهای نشسته میز انتهای سالن نگاه کرد.

+شاید یه سوپرایز تولده. تولد هیچکدوم شما نزدیک نیست؟

نامجون با کنجکاوی پرسید و هر سه نفر اون نظریه رو رد کردن. هرچند که نامجون فقط نیاز به پاسخ سوکجین داشت.

-تا وقتی که به من مربوط نباشه اهمیتی نداره.

یونگی با بیخیالی گفت و از قهوه‌اش سر کشید.

+احتمالا مربوط به منه. از اونجایی که تهیونگ شب گذشته من رو بلاک کرد.
-شاید واقعا اون اکانت رو سرچ و وحشت کرده؟
+وحشت؟ تو توی قیافه‌اش وحشت میبینی؟ من الان بیشتر از اون وحشت کردم.

سوکجین بدون گرفتن نگاهش از اون میز گفت، بسکتبالیست از شدت خنده به سرفه افتاد و سوکجین کلافه به موهاش دست کشید. نگران بود. اینطور نبود که مودی رفتار کردن دونگسنگش چیز عجیبی باشه، اما سوکجین نمی‌تونست خوش‌بین باشه.

+خب...شاید فقط بحث‌های خصوصی دارن؟

نامجون با خوش‌بینی‌ای که سوکجین نیاز داشت گفت و هوسوک با پایین گذاشتن لیوان سوداش با نگاه معناداری به هیونگش که به تازگی دست از خندیدن برداشته بود نگاه کرد.

-شاید یکیشون کراش زده و دارن دربارش نقشه میریزن..؟
+این فقط در صورتی معنی میده که اون یه نفر کیم تهیونگ باشه. وگرنه دلیلی برای بلاک کردن سوکجین هیونگ وجود نداره.

نامجون همزمان با هورت کشیدن رشته‌ها واقع بینانه گفت و سوکجین با چند ثانیه تاخیر نگاهش رو از اون میز گرفت تا با صورت خالی از احساسی به دونگسنگ‌هاش نگاه کنه.

-چی؟

Your Pain Is My Joy Where stories live. Discover now