پنجاه و ششمین چیزی که دربارت ازش متنفرم، روابطت.
همهی روابطت عجیب و گیج کنندهان. نمیفهممشون.
هرچند که به من مربوط نیست. تو فقط گیجم میکنی.
پس میخوای بخاطرم تا ججو هم بیای هاه؟
من از ججو متنفرم. از تمام مناظر سبز، جنگلها و جزایر.
از همشون متنفرم. اون عاشقشون بود.
هرسال تولدش مجبور بودیم بخاطرش بریم ججو. خودخواه.
کتابی که بهم دادی رو کمو بیش خوندم. مزخرف محضه.
تو فقط کتابهارو از روی جلد و اسم انتخاب میکنی هاه؟
احتمالا توی انتخاب آدمها هم همینطوریای.
درد تو مایه سرخوشی منه.
~~~~~~~~•~~~~~~~~
+اون خیلی سرسخته.
دنسر با لبهای جلو اومده گفت، سرش رو روی پاهاش دوستش گذاشت و اجازه داد هرچقدر که میخواد با موهاش بازی کنه. تحمل عادتهای تهیونگ تبدیل به عادت خودش شده بود.-از کیم سوکجین سرسختتر؟
دوستش پرسید و جیمین بلافاصله دستش رو بالا اورد تا حرف پسر رو رد کنه.+نه، قطعا نه.
-اما میبینی که من بالاخره از پسش بر اومدم. اگه دختر بودم حتی میتونستم بگم بعد از اتفاقات دیشب بچهاش رو توی شکمم دا...
+اوه خدایا ته! تمومش کن متوجه شدم!دنسر به سرعت حرف دوستش رو قطع کرد و تهیونگ با صدای بلندی قهقهه زد. اذیت کردن دوستش همیشه میتونست سرحالش بیاره.
-بهرحال... منظورم اینه که توام میتونی کاپیتانت رو بدست بیاری جیمینا...ناامید نباش.
تهیونگ با امیدواری گفت و دستهای از موهای دوستش رو مثل یه حلقه دور انگشتاش پیچید.+مطمئن نیستم که اون واقعا بخواد...
-هرزهی کسکش!صدای بسکتبالیست از فاصلهی نچندان زیادی شنیده شد و دنسر بیخیال ادامه دادن جملهاش شد. بخاطر دراز کشیدنش چیز زیادی رو نمیتونست از زمین بسکتبال ببینه. درواقع هیچچیز جز حلقهی تور انتهای زمین.
-به من دست نزن نکبت! گمشو اونور!
+من فقط میخواستم برای تشکر ببوسمت هیو...
-باسنمو ببوس عوضی! تشکرت بره به درک!دنسر از جاش بلند شد و به گلاویز شدن کاپیتانش و اون پسر قدبلندی که اکثر اوقات همراه اوپاش بود خیره شد. این دلیلی بود که...جونگکوک با شنیدن اسم نامجون شعلهور شده بود؟
یه چیزی واقعا بین اونها بود؟ اون گندهی احمق به کاپیتانش چشم داشت؟ نفس دنسر وقتی بالاخره پسر کوچکتر موفق شد گونهی بسکتبالیست رو ببوسه توی گلوش گیر افتاد.
YOU ARE READING
Your Pain Is My Joy
Short Story+اگه دیگه هیچکدوم از نامههات رو نخونم از سرم میپری؟ -اگه ببوسمت خفه میشی؟ Couple:Yoonmin, Nαmhopekook (ft. Jack), Jintae Genres:Schoollife, slice of life, romαnce, smut Up time: - خلاصه: یه نفر روی پارک جیمین شرط بست و باخت و از اون به بعد به مدت س...