مین آه با دفترچه کوچکی که در دستش بود چیزی رو یادداشت کرد و از کنار بویونگ و تهیونگ مشغول کار گذشت،بویونگ که نگاه کنجکاو پسر رو به مین آه دیده بود توضیح داد:
_عادتشه کارای مهمه روزی که مهمون داریم رو یادداشت میکنه
تهیونگ ابرویی بالا انداخت و لبانش حالت تعجبی به خودش گرفت
_به خواهرت گفتی که امشب رو کاخ میمونی؟
تهیونگ سری تکون داد
_اره،یه ریم یه کوچولو بهونه گرفت،ازینکه این چندوقت درست حسابی ندیدمش و باهاش وقت نگذروندم و بازی نکردم ناراحته
بویونگ مبل سه نفره رو سرجاش تنظیم کرد و روبه تهیونگ کرد
_یه ریم خیلی شبیه اته تهیونگتهیونگ لبخندی از روی ذوق زد
_بیشتر شبیه یوناست_خب توهم شب
بیه یونایی دیگهو الکی دوتایی زدن زیر خنده
توی این مدت هرچند کوتاه به طور عجیبی باهم دیگه صمیمی شده بودند و مدام حین کار کردن باهم درحال بگو بخند بودند و همین باعث شده بود کار کردن براشون شیرین تر بشه البته که تشر زدن های مین آه برای بی سر و صدا بودن و درست کار کردن سرجاش بود...
**********
پشت سر هم کرال سینه میزد و آب رو با بدنش میشکافت با رسیدن به سکو سنگی سرش رو بیرون آوورد و نفس بلندی کشید،موهای بلندش رو به عقب فرستاد
یکساعتی میشد به همراه جیهون به استخر سرپوشیده زیر زمین اومده بودند و جونگکوک مشغول شنا بود،نگاهش به جیهون کنار استخر داد
_هی جیهون لخت شو و بیا داخل،زود باش
پسر متعجب شده نگاهی به مرد انداخت
_قربان مایو ندارم اینجا
_نیاز به مایو نیست لباست رو درار و با باکسرت بپر تو آب
_قربان هواداره سرد میشه،مهمون ها هم تا چند ساعت دیگه میرسن بهتر دوش بگیرید و به...
_زود باش هون
و جیهون زمانی که به این اسم صدا زده میشد هیچ چاره دیگه ای جز اطاعت نداشت
با کندن لباسش و پرت کردن روی صندلی کنار استخر مکثی کرد جونگکوک منتظر نگاهش کرد که با بالا رفتن از سکو و ضربه کوچکی که به دایو زد با شیرجه تو آب پرید
جونگکوک سوتی کشید
_عالی بودو زمانی که جیهون سرش رو از آب بیرون آوورد اضافه کرد
_اما به پای من نمیرسیجیهون خنده ای کرد
_باید باهات مسابقه بدم؟_بینگو،رو درخواستت فکر میکنم
VOUS LISEZ
"AVATAR"
Actionخلاصه داستان: به پسر "آواتار" دست زدن تاوان سنگینی داره! زمانی که یه تار مو ازش کم شه به دست آووردن کل پک های "آواتار" و نگهداشتن پک خودت که سهله دیگه حتی نمیتونی لباس تو تن ات رو حفظ کنی چون "آواتار" قراره اون رو همراه با بدنت بدره!! کاپل:کوکوی ژا...