پسر کوچکتر گوشیش رو داخل جیبش فرو برد و نگاهش رو به جکسون داد.
_پسرا ما خودمون رو به سختی به این مرحله رسوندیم و الان دو روز دیگه بیشتر فرصت نداریم، ازتون میخوام تو این دو روز هرچیزی که ممکنه حواستون رو پرت کنه کنار بذارید و تمرکزتون رو فقط و فقط روی بازی دو روز دیگتون بذارین! همونطور که تو آنالیز متوجه شدین تیم حریف هم تیم شایسته و قویایه پس لطفا حواستون رو بدین به بازی پیش رو؛ اگر سوالی هست بفرمایید.جونگین که تا اون لحظه ساکت بود، لبخندی زد و گفت:
_نگران نباشین، ما هممون خوب باهم کنار اومدیم و من مطمئنم میبریم.
چانیول سرش رو تکون داد و همونطور که بقیه پسرارو از زیر نظر گذروند، زمزمه کرد:
_بازی اول برامون مهمه پس حتما میبریم!
جکسون لبخندی زد و همونطور که به سمت سالن میرفت، گفت:
_حالا یکم استراحت کنید و بعد بیاین برای تمرین.تهیونگ همونطور که از روی صندلی بلند میشد، آبنباتی رو جلوی پسر کوچکتر گذاشت و خواست از اتاق خارج بشه که با صدای جونگکوک متوقف شد.
_این چیه؟
پسر بزرگتر بدون اینکه برگرده و به چشم های پسر مو نعنایی خیره بشه زمزمه کرد:
_شکلات آلبالویی که اون دفعه لیسش زدم.جونگکوک ابروهاش رو بالا انداخت و گفت:
_باز چه نقشه ای داری که این رو برام گرفتی...
تهیونگ پوزخندی زد و به سمت جونگکوک برگشت.
_مطمئن باش اگر بخوام نقشههام رو عملی کنم ازت اجاره نمیگیرم!پسر کوچکتر خواست چیزی بگه اما تهیونگ بدون اهمیت به اون از اتاق خارج شد و جونگکوک رو با سوالهای زیادی تنها گذاشت.
YOU ARE READING
Jungle Ball | Vkook, Sope [Completed]
Fanfictionجمع کردن یک تیم والیبال به مربی گری جکسون وانگ، که از قضا دوتا از بازیکن هاش به طور اتفاقی گذشته ی خاصی باهم داشتن و این مسلما در روند برنامه هاشون تاثیر خواهد داشت. Name: Jungle Ball 🏐 Couple: Vkook, Sope Writer: Sequoia & Sylvie & Tony Genre: Sm...