part 22

665 78 148
                                    

از وقتی این عکسو دیدم دیگه خواب به چشمام نمیاد 😂
این عنونه رو با میدوریا و باکوگو شیپ کردین کم نبود بعد اومدین با شوتو هم شیپش کردین الان چند روز دیگه تو بغل دابی پیداش میشه و داره کیریشیما رو میبوسه 🔫💥😶

فنای مای هیرو دیگه خیلی داره اشتب میره😐

..................................

میدوریا

حالم بد بود
فکر کنم داشتم میرفتم تو هیت تو کیفم کاهنده گذاشته بودم
از روی تخت به زور ایستادم تمام استخونهای بدنم درد میکرد و میلرزید

رفتم سمت کیفم و بازش کردم
قرص هامو در آوردم و دو تاشو بدون آب خوردم

رفتم دوباره روی تخت و دراز کشیدم
توی خودم جمع شدم و و پاهامو بغل کردم
یعنی نمیشه یه روز بدبختی ولم کنه

کم کم احساس کردم دردم داره کمتر میشه اما فورمونام هنوز داشت پخش میشد امیدوارم از این اتاق بیرون نره

گوشیم پیشم بود
میخوام زنگ بزنم به کاتسوکی
اما شوتو اون عکس و فرستاده بود بهش ازش خجالت میکشیدم
گشنم بود هیچ چیزی هم اینجا نبود شاید قراره بزارن من اینجا از گرسنگی بمیرم

زخمم میسوخت باید پانسمان میشد

احساس خستگی میکردم صورتم هنوز خونی بود جای بوسه های شوتو هنوز رو بدنم بود میخواستم برم حموم احساس کثیفی ابدی کردم

اما خسته تر از اونی بودم که برم حموم
چشمامو بستم و گذاشتم با خوابیدن از مشکلاتم فرار کنم



باکوگو

تو راه شرکت بودم که به ایجیرو زنگ زدم

_هوی ایجیرو قبل از اینکه چیزی بگی گوش کن میخوام بدونم که چرا ایزوکو رو گرفتن و ازش چی میخوان دوم اینکه یه خیانتکار بین اکیپمون هست اونو پیدا کن (الان داری با خوده خیانتکار حرف میزنی)

بعدش قطع کردم
همیشه بهش اعتماد داشتم همیشه کنارم بوده تو سختی و مشکلات تو خوشی ها و ناراحتیام
غیر ممکنه که بهم خیانت کنه
امیدوارم قبل از اینکه برسم به شرکت بهم دلیلشو بگه

گوشیمو گذاشتم تو جیبمو سوار ماشین شدم و به سمت شرکت حرکت کردم


رسیدم جلوی شرکت و از ماشین پیاده شدم
که از گوشیم صدا اومد
گوشیمو در آوردم دیدم از طرف ایجیروعه

«از ایزوکو جای یه پرونده‌ایی رو میخوان که باعث نابودی شرکت میشه
درباره خیانتکار هم نگران نباش بسپرش به من

پس چرا ایزوکو جای اون پرونده نمیگه که آزاد شه

داخل شرکت شدم و رفتم سمت دفتر پدرم اما توی دفترش نبود اهههه خیلی وقتم زیاده ...

be with meWhere stories live. Discover now