be with me

part 16

شیپ مورد علاقم تو انیمه😂😂😂

ناموسا آرتیست اینو زنده میخوام
این چه شیپ سمیه
تازه خیلی ازشون عکسهای +۱۸ بود
دیگه گفتم اونا بدآموزی دارن😂
ناموسا این دو تا
نمیخوام اسپویل کنم
ولی خواهشا اینارو دیگه شیپ نکنید😂🔪💥
اسم شیپ : دانور
چه اسمم میزارم براش😂
اوکی دیگه بریم ادامه ماجرا👍
.
.
.........................____________.........................

باکوگو

از وقتی سوار ماشین شدیم چیزی نگفته
شاید کار اشتباهی بود آوردنش به اینجا

نه نه کار درستی بود
اما باید یه جوری سر حرف باز کنم
سکوت بینمون عین یه شکنجه بود

از وقتی رفت دستشویی اینجوری شد
نکنه ایجیرو بهش چیزی راجب شوتو گفته
نه نه ایجیرو که اونو نمیشناخت

اما چی باعث شد دکو یه دفعه تغییر کنه

الان چرا چیزی برای گفتن ندارم
چی بگم بهش
از این سکوت بدم میاد
تا حالا انقدر از ساکت بودن بدم نیومده بود

رسیدیم به خونه و سکوت بینمون هیچوقت شکسته نشد

از ماشین پیاده شد و منم پیاده شد
فکر کنم تا حالا پارکینگ نیومده بود
چون نمیدونست باید از کجا بره

رفتم دستشو گرفتم که احساس کردم برای یه لحظه ترسید
این چشه از من میترسه
من چیکارش کرد

داشت رو مخم میرفت اما احساس کردم اگه چیزی بگم از من بدش میاد

اگه الان کنترلمو از دست بدم فکر نکنم کسی بتونه دکو رو نجات بده

سعی کردم آروم باشم و با هم سوار آسانسور شدیم

توی آسانسور فقط داشت به زمین نگاه میکرد خودش فکر نکنم متوجه شده باشه اما داشت دستمو فشار میداد
داشت میلرزید
شاید بخاطر شهربازی البته اگه اینطوری بود باید همون دقیقه اینجوری میشد
این از وقتی رفته دستشویی ساکت شده

آسانسور باز شد و هر کی رفت تو اتاق خواب خودش

بدون اینکه چیزی بگه

سوالارو بهش از گوشی فرستادم و خودم و پرت کردم رو تخت

فردا درست میشه من مطمئنم

صدای در زدن منو بیدار کرد

+آقای باکوگو مدرستون دیر میشه بیدار نمیشین؟...

چی.... آقا...باکوگو...این قرار بود درست شه
این چرا اینطوری منو صدا میزنه
از جام بلند شدم و سریع اون یونیفرم مسخره رو پوشیدم و رفتم پایین تو آشپزخونه
غذا حاضر بود ولی میلی نداشتم پس نخوردم و رفتم سمت ماشین که دیدم دکو نشسته تو ماشین

رفتم سوار ماشین شدم و به راننده گفتم حرکت کنه
به دکو نگاه کردم مثل همیشش نبود
یه استرسی داشت
پاهاشو همش تکون میداد
به بیرون داشت نگاه میکرد