Sunrise In Hollywood(Z.M)

3

چشماشو باز كرد. هنوزم خسته بود. همين. هيچ كلمه اي براي توضيح حال پيچيدش وجود نداشت و فقط ميدونه بي نهايت خستست.
گوشيشو برداشت و توييتر رو باز كرد. چرا؟ اين يه نوع شديد از خود ازاريه. كامنت هاي منفي مردم باعث ميشد حال بدش با جو سنگين خونه مَچ شه.
با ديدن صفحه اي كه توش ميتونست ببينه فالووينگاش چي نوشتن چشماش برق زد.
@Harry_styles :
من براي كنسرت جديدت بي نهايت هيجان زدم. تو چي مرد؟ @ZaynMalik

هري همين بود. وقتي كل دنيا جلوش  وايسادن اون كنارش ميموند تا ثابت كنه واقعيت وجودشو  ميبينه.
انگشتاش به سرعت صفحه ي سرد گوشيشو لمس كرد.
@ZaynMalik :
همه چيز براي تو رفيق. به زودي مي بينمت. @Harry_styles
شماره ي هري رو گرفت و منتظر موند تا تماس وصل شه. هرچند واقعا اميدوار بود صداي لويي كه از هري ميپرسه با كي حرف ميزني رو نشنوه.
_صبح لعنتيت به خير زدي.
+صبح فاكداپت به خير هزا.
_ چه خبر؟ همه چيز خوبه؟
+كي برميگردي ال اي؟
_پسفردا پرواز دارم. تو با اين سايكوي لعنتي چيكار ميكني؟
+همچنان به بي اهميت ترين عضو بدنم دايورتشون ميكنم.
_ليام خوبه؟
سكوت نسبتا طولاني اي برقرار شد.
+هزا...
_ميدونم پسر ميدونم. وايسا برگردم همه چيزو درست ميكنم.
+بيخيال . وقتي اومدي دوست دارم ببينمت.
_ حتما چرا كه نه؟ راستي من حتما براي كنسرت پاييزت اونجام . سولد اوت كردي اره ؟
+آره ولي توي وي اي پي چهارتا جا هست كه خودم پرش ميكنم و يكيش مال توعه.
_جدا؟ باعث افتخارمه
+ليريكس اهنگ جديدمو خوندي؟
_ببخشيد پسر. وقت نشد ولي مطمئنم كه تو بازم چارتارو ميتركوني.
زين لبخند محوي زد: مرسي بابت توييتت
+كم كصشعر بگو رفيق. چي بهتر از حمايت كردنِ تو.
_پس همه خوبن؟
هري به لويي كه كاملا خواب بود نگاه كرد: منظورت دقيقا كيه؟

_منظور خاصي ندارم. بگذريم من امشب بايد برم ميتينگ تام فورد.
+اون سايمون حروم زاده بازم گير داده كه بايد توي پابليك باشي؟
_نه بابا سفير برندشونم نگفته بودم بهت؟
+شت چرا هيچ خبري ازش نيومده ؟
_چون قرارم نبود بياد . منم احتمالا يادم رفته بهت بگم
+برو و بدرخش . كاري كه هميشه ميكني.
_مرسي هزا. برو به كارات برس و سعي كن به كسي از تماس من حرفي نزني.
هري نفس عميقي كشيد: كسي نميتونه منو براي دوستي با تو سرزنش كنه زين. من تا اخر دنيا حمايتت ميكنم همون طوري كه تو منو حمايت ميكني. در ضمن اهنگتو برام نفرست اين اواخر موزيكا زياد ليك ميشن. بعدا از اسپاتيفاي گوش ميدم.
_وقتي اومدي ال اي و ديدمت برات ميذارمش. فعلا هزا من بايد برم حاضر شم.
+برو پسر. مراقب خودت باش
زين لبخند زد و تماسو قطع كرد.
ولي وقتي  خواست از جاش بلند شه تكست نقش بسته روي صفحه ي گوشيش باعث شد به كل دنيا لعنت بفرسته.
From Tom (Sycho)
براتون استايليت و گريمور ميفرستم. حاضر باشيد.

از جاش بلند شد و وقتي بالاي پله ها ايستاد متوجه شد ليام در حال جمع كردن تكه هاي شكسته ي كريستال هاست و با تلفن حرف ميزنه.
: نه مامان من خوبم... اره امشب با هم ميريم... نميدونم ميشه ولم كني؟ ... همش شايعست كي اين مزخرفاتو باور ميكنه؟... اونم خوبه فكر كنم خواب...
وقتي زين از پله ها پايين اومد چند لحظه سكوت كرد: چي ميگفتم؟ ... مشكلي نداريم... كي حال داره پاشه بره فشن شو؟... شركت بابا؟ ... من براي اون لباساي اشغال نميرم روي رانوي... توهين نميكنم ولي زير بار همچين چيزي هم نميرم... بايد برم مامان به بابا سلام برسون و بگو جواب ليام يه نه ي قطعيه... منم جفتتونو دوست دارم ولي... اي خدا سلام ... مرسي تو خوبي؟؟... ميام بهت سر ميزنم ولي در مورد كار باهام حرف نزن... مرسي ولي الان واقعا بايد برم...راجع بهش درست حرف بزن... باشه باشه گوشم از اين حرفا پره... خدافظ
گوشيشو روي مبل پرت كرد و همون طور كه سعي ميكرد ريز ترين خورده هاي چيني رو هم جمع كنه رو به زين كرد: سلام
_سلام
ليام از جاش بلند شد و به سمت اشپزخونه رفت و كيسه ي مشكي رنگ رو توي سطل انداخت: قهوه يا چايي؟
_بيا بشين بايد حرف بزنيم.
ليام چشماشو چرخوند: من كل ديشبو نخوابيدم زي. نميخوام امشب خسته به نظر بيام.
زين روي مبل نشست و به ليام كه به اپن تكيه داده بود نگاه كرد: بازم بابات گير داده نه؟
+قدر فاك برام اهميت نداره
چيزي نگفت و مثل هميشه ترجيح داد سكوت كنه. جف پين از اولشم معتقد بود زين ادم مناسبي براي رابطه با تنها پسرش نيست و بعدا اينو به دفعات ثابت كرد: امشب مياي يا نه؟
+ميام. ولي قبلش بايد يه سري پيشنهاد رو بررسي كنم.
زين كلافه اه كشيد: پس بلاخره ميخواي قرارداد ببندي.
+بلاخره؟ من فقط يه ماهه كه توي استراحتم و نه نميخوام قرارداد ببندم . تو كه ميدوني همه چيز در نهايت به كمپاني اِن تي ختم ميشه. راستي صبح با كي حرف ميزدي؟