سلام گايز خوبيد؟ ميدونم غيبتم طولاني بود ولي از اين به بعد سريع اپ ميكنم. مريض بودم و خب اتفاقات خوبي نميوفتاد. سانرايز داره تموم ميشه پس لطفا بهش بي توجهي نكنيد منم تند تند اپ ميكنم. اين پارت ٧٠٠٠ كلمست. اميدوارم يه كم دير كردنمو جبران كنه.
پ.ن: تركيب برنده فقط اين دو تا كينگ.
......
متيو ريموت درو زد و صداي باز شدن در مصادف شد با باز شدن چشماي ليام.
زين از بغل ليام بيرون اومد: مت. ماشينو پارك كن و پياده شد.
متيو بلافاصله ماشين رو پشت جگوار سفيد نايل پارك كرد و از ماشين پياده شد: هر امري داشتيد در خدمتم. خوشحالم كه برگشتيد اقاي پين.
فرصت جواب دادن رو به ليام نداد و در ماشين رو بست. زين بدون اينكه چيزي بگه به دستاش نگاه ميكرد و نميدونست بايد چي بگه. در واقع اصلا نميدونست بايد از كجا شروع كنه.
_زي؟ ميخواي حرف بزني؟
زين سرشو تكون داد و دستاي ليامو گرفت: اره. بهم گوش كن عزيزم. بچه ها توي خونن. انقدر از ديدنت هيجان زده شدم كه كاملا يادم رفت بهت بگم. هرجا فكر كردي دارم زياده روي ميكنم، دارم عصبانيت ميكنم يا هرچي فقط بهم بگو. اصلا پيش خودت نگه ندار. هر وقت احساس كردي دارم اذيتت ميكنم لطفا بهم بگو. پاتو كه بذاري توي اين خونه انگار اولين روز رابطمونه. كنارم بمون و دوستم داشته باش. اشتباهاتمو ببخش و فراموش كن.
ليام چند لحظه به چشماي عسلي زين كه واضحا دو دو ميزد نگاه كرد: شوخي ميكني؟ من و تو بيشتر از يك سال و نيمه كه داريم ميجنگيم. چرا بايد فراموشش كنيم؟ ما براي اينكه كنار هم بمونيم جون كنديم ، تحقير شديم و جفتمون خيلي چيزارو قمار كرديم. حالا بيايم فراموششون كنيم؟ تو همه جوره پاي من وايسادي. من نميخوام فراموش كنم.
دستاي زين رو محكم تر فشار داد و حرفشو از سر گرفت: سختي هاي ما تموم نشده. به محض اينكه با هم ديده شيم نصف دنيا قراره بهمون هيت بدن. اون نصف ديگه هم نميشناسنمون كه بخوان اذيت كنن.
خنديد و پيشوني مرد مقابلشو طولاني بوسيد: ولي عيب نداره. راستي بابام وقتي فهميد من كجام چيكار كرد؟
زين جواب داد: با مامانت اومد ال اي. من خونه ي لويي بودم. ساعت ٤ صبح رسيدن و وقتي براشون تعريف كردم ... خب چيزي نگفت و رفت ولي بعدش مامانت زنگ زد گريه كرد و ازم خواست مراقبت باشم.
ليام لبخند محوي زد: اينجوري كه معلومه فشن شوي جولاي رو هم نميتونم برم.
+ بهتر. به جاي اينكه پاشي بري لندن و توكيو ميموني پيش خودم. راستي من با سايكو تمديد نكردم.
_ اون كه معلوم بود. ليبل جديد داري؟
+ فعلا نه. حوصله ندارم لي. البوم جديدم تازه ريليز شده و...
_چي؟؟؟؟؟
ليام تقريبا داد زد و ادامه داد: البوم جديد؟؟؟؟
YOU ARE READING
Sunrise In Hollywood(Z.M)
Fanfiction_اسمشو چي ميذاري؟ بدگماني يا واقعيت؟ +من بهش ميگم توطئه
