chapter 80

291 40 0
                                    

قسمت 80
مهمون ها رسیدند😐
لویی در اتاق
لیام: اون کونتو بلند کن بیا بریم حوصله مسخره بازی هاتو ندارم😐
لویی : نوووچ..تا کفشم رو بهم ندید نمیام😐
زین: لویی بلند شو نایل الان اونجا تنها گوزپیچ ميشه نميدونه چیکار کنه😐
لویی: کفشام رو بدید تا بیام😐
لیام: مگه دست مائه شپش؟خب نیست دیگه نیییستتت😐
لویی: پس من نمیام😡
زین: به کف پای خوشگلم😐لیام بیا بریم ولش کن بزار همینجا فسیل بشه ساندویچ هم یکی اضافه میاد بین خودمون نصف میکنیم😎
لویی: گه خوردی😐بر میداری برام میاری😐
زین: ببخشید من از طعم تو خوشم نمیاد شرمنده😎
لویی: زین باز کونت میخاره ها😐
لیام: خفه شید هر دو. لویی ما رفتیم میای بیا نمیای هم به ته پام😐
لویی: خوش بگذره😐
لیام: کونی😐
نایل وارد میشود
نایل: چرا نمیاید؟😱
لیام: داریم میایم
نایل: هری رید به مهمونیم! بیاید دیگه😱
زین: باز چه گهی به آب داد اون؟😐
نایل: داره جوک ناک ناک (knock knock) تعریف میکنه آبروم رفت انقدر مزخرفن😦
لیام: حدس میزدم😐
نایل: نصف مهمون ها داشتن در میرفتن😒
زین: الان دی جی مالیک میاد مهمونی رو میترکونه😎
لیام: لازم نکرده😐دفعه قبل که خواستی مهمانی بترکونی به جاش لویی رو ترکوندی😐
زین: یادم نمیاد...😈
لویی: یادت نیست؟😐اون منور رو میخواستی تو آسمون بزنی کج زدی رفت تو کون من😐
نایل: تا سه روز هم کج میخوابیدی لویی یادته؟😊
لویی: خیلی خاطره خوبیه که به یاد بیارم؟😐
لیام: پاشید بریم تا مهمون ها فرار نکردن😐
لویی: من بدون کفش هام هیجا نمیام😐
نایل: همون کفش سفید خزات؟😐
لویی:خز قیافته مردتیکه.قیمتش اندازه کل دارو  ندارته😐
نایل:😐
لویی: عنتر گوز😐
نایل: ميخواستم بهت بگم کجاست دیگه نمیگم😐
لویی: میدونی کجاست؟میدونی؟تا پنج ثانیه مهلت میدم بگی وگرنه با مشت آتشین تامو مواجه خواهی شد😠
نایل: پا هریه😨
لویی: چی؟😠😠
نایل: پا هری😨
لویی برميخيزد
زین: تو که گفتی بدون کفشت نمیری😐
لویی:فقط به خاطر کفشم😡 یک قبر آماده کنید تا برگردم😠
_____
اونلی  6 چپترز لفت:"]
  Vote & comment:|
as you desire:|
who am i to order you guys:|

🆔THIS is US🆔Where stories live. Discover now