chapter 10

744 84 11
                                    

قسمت دهم this is us

لیام: مگه میشه؟من دیروز این همه وسایل غذایی خریدم😠

لویی: لیام جان تو یک نگاه به اون یخچال بنداز چیزی پیدا کردی من اسمم رو میزارم لویی شونزدهم

نایل: داداش بیا همین چيپس و پفک و ویسکی رو بخور از دستت میرها دیگه هیچی نداریم

لیام: اصلا امکان نداره من دیروز کلی وسیله خریدم تا نفهمم کجان دست بر نمیدارم😡

زین: یا نادر شاه سوم😨

هری: چی شده؟😯

زین: این خونه جن داره😨

لویی: 😱

لیام:😐

نایل: وای من مامانمو میخوام😭

هری: زین گوساله بچه رو ترسوندی😐

هری رفت و نایل رو بغل کرد

هری: گریه نکن قربونت برم شوخی کرد آفرین مامان گریه نکن

لویی: مامان؟😐

هری: خفه شو دارم آرومش میکنم😐

لویی:😒

زین: خب مگه میشه غذاها ناپدید بشن؟تازه فقط همین نیست من هم یکه مدته لباس هام ناپدید میشن😓

لویی: اون لباس راه راهه و پیرهن مردونه چارخونه رو میگی؟

زین:از کجا میدونی؟😐
لویی: من برداشتم باهاشون کف آشپزخونه رو تمیز 😐

زین: عنتر توله سگ ک*سکش ......(سانسور)

لویی: آب یخچال راه گرفته بود هیچی دم دست نبود خب😐

زین: کونی قیمت اون پیرهنم اندازه کل هیکلت بود 😢

هری: خب پس قیمتی نداشت😂

نایل:😂

لویی: 😐

لیام: بس کنید.الان من چی بخورم گشنمه😔

نایل: چيپس و پفک و ویسکی😊

لیام: یک بار دیگه شما ک*سکشا اسم چيپس و پفک و ویسکی بیارید بلند میشم میام میرینم تو دهنتون😡

سوفيا کلشو از تو آشپزخونه بیرون آورد : لیام راست میگن اینجا فقط چيپس و پفک و ویسکی هست

لویی:😂
هری:😂
زین:😂
نایل:😂

لیام:😐

سوفيا اومد بیرون و به اون چهارتا که داشتن مبل رو گاز میگرفتن نگاه کرد

سوفیا: چی شده؟

هری در حال خندیدن :لیام جان میتونی بری تو اتاق راحت کاری که گفتی رو انجام بدی😂

لویی: فقط قربونت داداش رو زمین نریزه😂

نایل کلشو رو مبل کوبوند و بازم خندید (😐)

زین که کلا نابود شد بچه

لیام: یک مشت منگل دورم جمع شدن😐

لیام بلند شد و پیتزا سفارش داد تا از گشنگی نمرده

لیام: من پیتزا سفارش دادم عنینه ها😐

نایل: وای پیتزا😍یار همیشگی😍همدم روز های سخت من😍فدات شم😍

لویی: 😐

هری: گشنس میفهمی؟گشنه..سیماش قاطی کرده😐

پیتزا رو آوردن و پسرا مشغول خوردن شدن

بعد تموم شدن غذا سوفیا بلند شد که بره و پسرا بدرقش کردن

بعد روی مبل نشستن تا تلویزیون ببینن

Pls like & comment 💜

🆔THIS is US🆔Where stories live. Discover now