chapter 60

389 35 3
                                    

قسمت 60     this is us
لویی: نایل انگیزت از اینکه برای ما ساندویچ گرفتی چی بود؟😐
نایل: دیدم زیاد کباب و برنج و اینا خوردم دیگه جا ندارم گفتم برا تنوع ساندویچ بگیرم😐
زین: گوز کصافد خودت تنها اون غذا ها رو خوردی برا ما نگرفتی که😐
نایل: معده من و شما نداره که😊
هری: بخوابونم دهنت؟😐
نایل: هری تو هم؟😯
هری:من گشنم بشه حالیم نیست شماها کی اید😐
لیام: خفه شید در آرامش غذا بخوریم😐
نایل: من گشنم نیست چرا؟😯
لویی: منم اگر هفت پرس غذا میخوردم الان تو سردخونه بودم دور از جونم😐
هری: بده من اون سهمت رو دارم از گشنگی میمیرم
زین: آناناس.مال خودمه
لویی: همه بتمرگید سرجاتون مال منه
نایل: خودم انتخاب میکنم به کی بدم😎
لویی: فدات شم عشقم من ببین پوست و استخونم بدبختم بیچارم دارم از گشنگی میمیرم
نایل: بعدی😎
زین: من که جیک و جیک میکنم برات😎
نایل: بعدی😐
هری: منم هری عشقت یعنی تو دلت میاد به جا من غذاتو به اون بوزینه ها بدی؟
نایل: پشیمون شدن به هیچ کدوم نمیدم😐
نایل ساندویچش رو گاز زد
زین: تخم جن😐
نایل: یعنی چی؟😯
زین: فحش دادم بهت😐
لویی: تو یک شاشویی😐عوضی حیف تعریف هام ازت😒
نایل:😐
هری: دیگه اسم من رو نیار نایل همه چی تموم شد😢رومئو مرد😭
نایل: نهههه😢
هری: من دیگه کسی به اسم جولیت نمیشناسم😢
نایل: عرررررر😭
لویی: هوی ادا من رو در نیارا😐
زین: بلد نیستی عر بزنی نایل عر زدن توانایی خواص میخواد که فقط لویی بلده😐
لویی: باید صدا از ته حلقت در بیاد و بگی عرررررر و باید صداتو کوتاه بلند کنی انگار داری های نوت میخونی😐مال تو شبیه صدا کسایی اپرا میخونن بود گوشم کر شد😐
نایل: باید کلاس عر بیام پیشت😢
لویی: من توانایی هامو به هیچ کس یاد نمیدم😐
زین: برو تو کون لیام بابا حال نداریم😐
لیام: 😐
هری: اع لیام اینجایی؟چقدر ساکت نشستی پسرم😮
لیام: داشتم غذامو میخوردم و فیلم سینمایی "چهار کله پوک " رو نگاه میکردم😐
هری: اینا رو بیخی من فردا دارم میرم پیش جاستین کلاس مخ زنی😎
نایل: منم قرار بود بیاما😯
هری: جاستین لطف کرد به من گفت کلاس ویژه با قیمت مناسب برای هر پنج تامون میزاره😎
زین: گمشو بابا من بهش گفتم خودم استاد مخ زدنم😐نمایم پیش اون بچه سوسول😐
هری: قانون شماره یک مخ زدن چیه زین؟
زین: من با قانون کار نمیکنم من بی قانون و قاعده مخ با یک چشمک دختره رو میبرم رو تخت😎انقدر دختر کشیم ما😎
هری: مرده شور روشت رو ببرن😐
زین: بعله تنها روش ما یک پوزخند و چشمکه.طرف خودش ميگه منو ببر تو تخت😎
نایل: یه پوزخند و یه چشمک دختره میپره رو تخت.شعر شد😍
هری: من فردا میرم پیشش میاین بیاین نمیاین هم به ک*یرم😐

🆔THIS is US🆔Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon