chapter 29

410 40 2
                                    


قسمت 29  this is us
زین: هوی اون مال من بود رد کن بیاد
لویی: آناناس!عمرا اگر بهت بدم.شیش تا موز خوردی میمون! حالا سیب موزمم میخوای کش بری؟
زین: تو سیب موزتو خوردی اون سهم منه😡
لویی: عوضش من فقط دو تا موز خوردم باید یک چیز جایگزین اون شیش تا تو کنم😬
زین: به من چه میخواستی تو هم شیش تا بخوری.رد کن بیاد شیر موزمو😠
لویی: خسیس گدا بدبخت میمون😐
زین: میدل فینگر هارولد تو سوراخ دماغت😡
هری: چرا مال من؟😐
زین: تو عادت داری همه جا میبری میدل فینگرتو گفتم حالا تو دماغ لویی هم بره😐
هری:😐
نایل یک گاز به موزش زد و یک تیکه نون گذاشت تو دهنش!
لویی: نایل جدا جدا نخور موز رو بکن بزار رو نون بخور خوشمزه تره
نایل: خودت رو مسخره کن😡خب موز خالی که آدم رو سیر نمیکنه باید با نون بخورم😐
لویی: من به نون و پنیر و ویسکیمون راضی بودم به خدا 😐
لیام: خفه شید و در آرامش غذاتون رو بخورید😐
زین: ریدم تو این غذا😒
هری: به خودت برین مردتیکه موز به این خوبی😍
زین: من حاضر بودم اون آب پرتغال پایی رو بخورم اما این رو نخورم😐
لیام: آب پرتغال چی؟😮
لویی: ه...هی...هیچی😨
زین: ایییی سوتی دادم😨
لیام: یعنی چی؟😨
لویی: هیچی😨
لیام:😐
نایل:😂
لویی: نایل ببند نیشتو😐
لیام: یک چیزی رو دارید قایم میکنید 😐
زین: نه جون تو
لیام: جون خودت 😐
نایل: من بگم؟😂
لویی و زین : خفه شو نایل😐
نایل:😐
لیام: بگو چی شده ؟😡
نایل: با من درست رفتار کنید تا بهش نگم وگرنه بهش میگم😎
لویی: نایل عزیزم تو گه میخوری😐
نایل :عههه؟ باشه پس ميگم. لویی ت...
زین: اایوینسسنسحستسحستس
لویی: ...
لیام : ....
هری: ...
نایل: هان؟😐
زین: نبتبخسحثایتستثحسحس
لویی: اوه اوه بچه پرید تو گلوش داره خفه میشه😱
زین: اهه اهه اهه رنیخساسحس
لیام: پاشید برید آب بیارید
هری: من دهنم بنده دارم موز میخورم شرمنده
نایل: منم دارم ساندویچ موز درست میکنم وقت ندارم
لیام: کون گشادای بدبخت😐
لیام پاشد رفت برای زین آب بیاره
زین یکهو از جا پاشد یقه نایل رو گرفت
نایل: 😢
زین: بگی کشتمت😠
لویی: منم کمکش میکنم😠
هری: چی شده؟😯
زین: هیچی آب پرتغال لیام پایی بود
هری: یعنی چی؟😐
زین: یعنی لویی با پا کوبنده بود پرتغال رو تا تبدیل به آب پرتغال بشه
هری:😂
لویی: مرض ببند حلقتو😐
زین: لویی پاهات بو گند میداد چند وقت بود نشسته بودی؟آب پرتغال بو پا گرفته بود😐
لویی: نميدونم یادم نمیاد خیلی وقت پیش بود😐
لیام برگشت
زین: پباشحصایدشستس
لیام: بگیر بخور نمیری😐
زین آب رو گرفت و خورد
لیام: خب کجا بودیم؟ آها نایل میخواستی یک چیزی بهم بگی
نایل: من؟کی؟چرا؟😯
لیام:

🆔THIS is US🆔Where stories live. Discover now