Part 25 - ظالم

517 71 41
                                    

Song: Cruel - Zayn Malik

#PRFdisaster Part 25

زین مشتش رو جمع کرد و بالا آورد.

_اوه نگاه کن! یه نگهبان.
 اینو با تمسخر گفت و مشتشو روی صورت نگهبان فرود آورد.

مرد روی زمین افتاد و هنوز گیج بود که چه اتفاقی افتاده.
زین کلت ادگار رو روی سرش نشونه گرفت و گفت:

_منو می بری پیش ادگار...

مرد سعی کرد بلند شه و به زور گفت:
"تو کی هستی؟"

_یه دونه سوال هم نمی پرسی. وگرنه یه گلوله توی مغزت خالی می کنم.
-------

مرد نگهبان که خودشو فیلیپ معرفی کرده بود با دست و پای بسته، زین رو به مخفیگاه اصلی ادگار برد.

هرکسی این همه خلاف کرده باشه به چند تا مخفیگاه نیاز داره.

زین پیاده شد و به ساختمون کوچیک رو به روش نگاه کرد.

مرد رو هم از ماشین پیاده کرد و روی زمین انداخت.

_خب مرسی از این که بهم کمک کردی.

و یه گلوله توی سرش خالی کرد.
چقدر خوب شد که صدا خفه کن گذاشته بود.
وگرنه ورود شکوهمندانه اش خراب می شد :)

سمت در حرکت کرد.
یه متن همینجوری توی سرش تکرار می شد.. پس به زبونش آورد:

Some prick at the party
All scripts and boasts.....

وقتی می خواست ادامه اش بده به در رسیده بود.
همیشه همین بود.. کلمات ناخودآگاه با ریتم خاصی توی ذهنش شکل می گرفت.

یکم از در فاصله گرفت و پاشو بالا آورد و محکم به در کوبید.

در با صدای مهیبی باز شد و زین داخل رفت.
هیچکس اونجا نبود. نه نگهبانی نه فرد آشنایی. نه ادگار.

کلتشو جلوش گرفته بود و با احتیاط راه می رفت.
وارد یه راهرو شد و

"تو کی هستی؟"

_اوفففف بالاخره یه نگهبان! دیگه کم کم داشتم شک می کردم کسی اینجا باشه.

زین اینو با خنده مضطربی گفت و کلتش رو سمتش نشونه گرفت.

"تو کی هستی؟ اسلحه ات رو بنداز زمین."
دو نفر دیگه هم با داد اون نهگبان سمتشون اومدن و اونا هم کلتشون رو سمت زین نشونه گرفتن.

"گفتم اسلحه ات رو بنداز زمین."
زین نمی تونست از دستشون بر بیاد. خودشم از اول می دونست نمی تونه.

برای همینم اینجا اومده بود. اونا باید ادگارو تنها گیر بیارن تا بکشنش.

و این کار زین بود. اون باید ادگار رو از مخفیگاهش دور می کرد و بعد جیسون تیر خلاص رو می زد.

و ماجرا به خوبی و خوشی تموم می شد.
ولی..
ولی زین یه چیزیو برنامه ریزی نکرده بود.

"اینجا چه خبره؟"
صدای آشنای ادگار باعث شد دست و پای زین شل بشه. همیشه این صدا باعث می شد اون یاد زندگیش بیوفته و احساس ضعف کنه.

Perfect Disaster (Z.M)Where stories live. Discover now