"18"

1.6K 252 68
                                    

امروز همراه جونگکوک کلاس داشت و دیرشون شده بود و تهیونگ؟
اون بدجوری لج کرده بود و شیطنتش گرفته بود.

با ذوق به سمت طبقه پایین دوید تا جونگکوک نتونه شلوارش رو تنش کنه.
بلند خندید و باعث حرص خوردن جئون شد.

_ توله سگ مگه با تو نیستم؟
بیا اینجا تهیونگ سریع اینقدر ندو میخوری زمین.

تهیونگ بدون توجه پشت مبل قایم شد و پاهاش رو داخل هودی یاسی رنگش قایم کرد.
و با ذوق به اونور مبل نگاه کردن تا از اومدن جئون خبر دار شه...

چند دقیقه گذشته بود ولی خبری از جئون نبود با تعجب چهار دست و پا به اونور مبل حرکت کرد و به اینور و اونور نگاهی انداخت که گرفتار دست های جئون شد.

کوک ارکیدش رو بالا گرفت و شروع کرد به بوسیدنش.
_ حالا از دست من فرار میکنی اره اره؟؟

تهیونگ بلند خندید و به یقه جئون چسبید تا نیوفته.
کوک لبخندی زد و شلوار نیم بگ پسر رو پاش کرد و به سمت اتاق رفت تا خودش حاضر بشه.

بعد از ۱۰ دقیقه پایین اومد و تهیونگ رو درحالی که روی مبل مثلا خوابیده بود پیدا کرد.
ابرویی بالا انداخت و به طرفش حرکت کرد و به پلک های پسر که تکون میخورد نگاهی انداخت.

خنده اش گرفته بود از ناشی بازی پسر!
توی بغلش بلندش کرد و به سمت بیرون حرکت کرد و توجهی به جیغ جیغ تهیونگ نکرد.

ترک موتورش نشوندش و دست هاشو دو طرفش گذاشت و روی صورتش خم شد.
_ نازدونم؟

تهیونگ با ناز و خجالت سرش رو پایین انداخت و با استیم های هودیش بازی کرد.
+جونم؟

کوک لبخندی زد و گونه پسرش رو بوسید.
_ چرا اینقدر مقاومت می‌کنی تا بریم دانشگاه هوم؟
تو که خیلی دوست داشتی بریم.

تهیونگ با اخم سرش رو بالا آورد و به کوک نگاهی انداخت و گفت:
+ چونکه....چونکه...من نمیتونم اونجا لمست کنم یا رو پات بشینم می‌ره رو مخم فقطم باید با بقیه سر و کله بزنم.

و با ناز سرش رو به چپ چرخوند و دست به سینه شد:
+توأم اصلا بهم توجه نمیکنی اونجا فقط با بقیه اکیپت میخندی آقا.

جئون لبخندی به حسودی و لوس بودن پسرش زد و دو طرف صورتش رو با یک دست گرفت که باعث جلو اومدن لب های پسرک شد.

_ آخه من با تو چیکار کنم حسود کوچولو ها؟
تو بگو چشم من انجامش میدم.

تهیونگ لبخندی زد که بامزگیش رو به رخ کشید.
+ حواست فقط به من باشه بعد می‌خوام قایمکی رو پات بشینم.

جئون ابرویی بالا انداخت و سری به چپ و راست تکون داد.
_ نوچ نوچ خیلی لوست کردم آقای جئون کوچک.

تهیونگ زبونی برای جئون درآورد و درست روی موتور نشست تا به سمت دانشگاه حرکت کنند.

به دانشگاه رسیدند و بعد از تاکید هایی که جئون بهش کرد به سمت کلاسشون حرکت کردند.

"𝖶𝖧𝖨𝖳𝖤 𝖮𝖱𝖢𝖧𝖨𝖣"Where stories live. Discover now