chapter sixteen

39 9 11
                                    

«جیمین»

من و یونگی به سمت کتابخونه می‌رفتیم تا اون تو درس علوم بهم کمک کنه.

داشتیم اطراف کتابخونه قدم می‌زدیم که یونگی دستم رو گرفت، قدم‌زدن رو متوقف کرد و بهم نگاه کرد. "جیمین... می‌تونیم حرف بزنیم؟" مدتی بود که احساس می‌کردم اون حس بد و ناخوشایندی داره، و خب من تعجب کردم که شاید چیزی تو ذهنشه.

"البته،" با لبخند گفتم "نیازی به این سوالات نیست."

"تو می‌دونی که هیچ وقت چیزی نمی‌گم که قصد آسیب زدن به تو رو داشته باشم یا باعث ناراحتیت بشم، درسته؟"

سرمو تکون دادم، حس کردم این حرفا داره به یه جاهایی کشیده میشه.

"می‌خوام از جونگ‌کوک جدا بشی."

"چیی؟"
مطمئناً انتظار نداشتم اینو بشنوم
"چرا؟ اون دوست پسر منه."

"اون خیلی با تو بد رفتار می‌کنه، نمیشه که باهاش باشی. این اصلا برات خوب نیست."

"ولی یونگی... اون منو دوست داره."

یونگی نفس عمیقی کشید و به چشمام نگاه کرد. "جیمین، اون تو رو دوست نداره."

من می‌دونستم که حرف یونگی درسته، ولی فکر کردن به این موضوع خیلی برام دردناک بود. نتونستم جلوی اشکامو بگیرم، نمی‌خواستم دوباره جلوی یونگی گریه کنم، ولی احساس کردم که دیگه زیادی همه چیزو تو خودم نگه داشتم. یونگی منو بغل کرد وقتی شروع کردم به گریه کردن . و برای اولین بار احساس بدی از اینکه مشکلاتم رو با کسی به اشتراک گذاشتم نگرفتم، فقط حس کردم خوبه که همه چیزو رها کردم.

"باید باهاش تموم کنی ، جیمین."

"می‌دونم"، گریه می‌کردم. یونگی درست می‌گفت، همیشه حق با یونگی بود.

ی مدت طولانی تو بغلش موندم. بعد از اینکه آروم شدم، حس کردم حالم خیلی بهتر شده. برای یکبار هم که شده احساس گمراهی نکردم.

"ممنون" خندیدم، "متاسفم که شونه‌اتو خیس کردم ."

یونگی خندید "مهم نیست، ما شاید بهتره به اون تمرینات بپردازیم، تو خیلی کار داری، درسته؟"

"آره" نشستیم و من کتابچه‌ها و کاغذها رو از کیفم بیرون آوردم. من واقعا خوشحال نیستم که اینو عقب انداختم ، یک مدته که این کارو به تعویق انداختم و حالا هم کلی کار دارم.

علوم یکی از رو مخ ترین درس‌هام بود، عمدتاً هم به خاطر اون همه معادلاتیه که باید حفظ می‌کردی. من تو حفظ کردن و بخاطر سپردن خوب نیستم، مثل الان که مدادم رو فراموش کردم.

"میشه یه مداد قرض بگیرم؟" از یونگی پرسیدم.

"آره، حتما."
.
.
.

دوستان میخواستم یادواری کنم که این یه فیکه و فقط از اسم های اعضا استفاده شده
و لطفاً نمی‌خوام چون جونگکوک تو این فیک عوضیه به جونگکوکی خودمونم حس بدی پیدا کنید!!!
ی

ا پیشیی(یونگی)

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Dec 26, 2023 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

 Lost & Found  °yoonmin° Where stories live. Discover now