• 10 •

143 27 43
                                        


_______

خونه صرفا یک مکان نیست؛
خونه می‌تونه یک نگاه باشه،
یک حرف، یک امید و یک آدم.
خونه همون جاییه که حس تعلق رو زنده نگه می‌داره و بهت امنیت می‌ده.
هر جا که احساس کردی می‌تونی بی‌توجه به تمام طوفان‌های دنیا آروم بگیری و چشم روی هم بزاری خونه‌ی توست.

________

هالووین اون سال به یکی از زیباترین خاطرات لئو تبدیل شده بود؛
خانواده‌ دو نفره‌ی اون و لیام حالا کمی بزرگتر از قبل شده بود و این موضوع سبب می‌شد چیزهای جدیدتری تجربه کنند و ازش لذت ببرند.

در مناسبت‌ها هم به طبع تغییراتی ایجاد می‌شد.
مثلا سال‌های قبل لئو با تلاش زیاد کاستومی طراحی می‌کرد و شیرینی‌ها و خوراکی‌های مخصوص رو با وسواس می‌چید تا وقتی لیام به خونه میاد، کنار هم فیلم ببینن و آخر شب هم توی بغل برادر بزرگترش به خواب می‌رفت‌‌.
البته مورد آخر ربط مستقیمی به انتخاب فیلم داشت؛ چون با دیدن ژانر ترسناک در کنار پرده‌های کشیده و خونه‌ای که هر گوشه‌اش با دکور جادوگر پیر یا اسکلت و همچین چیزهایی پر شده، آدم و مجبور می‌کرد تا یه تکیه‌گاه امن برای قایم‌ شدن پیدا کنه.
و چه تکیه‌گاهی امن‌تر از سینه‌ی گرم لیام؟!

شب هالووین امسال رو در خونه‌ی مالیک‌ها گذروند و تمام درگیری‌های ذهنیش رو کنار زد تا فقط لحظات خوبی سپری کنه‌.
البته که تا می‌خواست به فکر فرو بره و یا حواسش پرت بشه اتفاقی می‌افتاد که صدای خنده‌اش رو بلند می‌کرد و نجاتش می‌داد.

به نظرش قبول کردن دعوتِ زین بی‌توجه به اینکه راجر هم قطعا حضور داره، کار خوب و به جایی بود.
تا ابد نمی‌تونست از اون پسر فرار کنه و چه بهتر که از الان روی خودش کار می‌کرد تا باهاش کنار بیاد.

پیناتای اسب تک شاخ که از سقف آویزون شده بود به بخش مورد علاقه‌ی لئو در تمام طول جشن تبدیل شد.
پس زین پیشنهاد داد که قسمت هیجان‌انگیز کار رو‌ خودش انجام بده.
به همین منوال لئو اسب تک شاخ رو با استفاده از چوب بیسبال از وسط نصف کرد و بلافاصله بارونی از شکلات و کاغذرنگی روی سرشون باریده شد!

شب که به نیمه رسید، دیگه از شدت تحرک و خندیدن نای هیچ کاری نداشتند.
ریخت و پاش‌های توی خونه قابل جمع کردن نبود پس به فردا موکولش کردن و تصمیم به استراحت گرفتند.

زین، لیامی رو که زمان تماشای فیلم به خواب رفته بود با خودش به اتاقشون برد و راجر همچنان سر جاش روی کاناپه‌ی محبوبش نشسته بود.
به نظر می‌رسید قصدی برای خوابیدن نداره پس لئو تصمیم گرفت بی توجه بهش به اتاق مهمان بره تا برای خواب آماده بشه؛
اما نیاز بود برای نشون ادبش بابت جشن امشب تشکر ساده‌ای بکنه. پس با کمی مکث از جاش بلند شد و قبل از کج کردن راهش سمت اتاق رو به پسر بزرگتر کرد.

Depend on it Where stories live. Discover now