𝐏𝐀𝐑𝐓:15

46 5 10
                                    


سونو+
میسو_
Misoo

فلشو توی تلوزیون فشار دارم و ازش فاصله گرفتم
_خب اول...آنتی فرجال؟
+اوم ایده خوبیه
با کنترل دنبال دنس پرکتیس آنتی فرجال گشتم
-اممم....همینه... پیداش کردم
+اول یه دور بزار ببینیم
-اوکی
ویدیو رو پلی کردم و نشستم بغل سونو روی زمین
تقریبا وسطای دنس بود
یا خدااااا چرا نقدر سختهههههههه من نمیتتتتتونممممم
وقتی تموم شد سونو بلند شد و دستاشو کوبید بهم
منم به تقلید ازش پاشدم
+خبببب بریم که روزی سختی رو در پیش داریم
-سونوشی...من واق_
+میشه سونو صدام کنی؟سونوشی یه جوریه...نگا کن من همسنتم و غریبه هم نیستیم دلیلی نداره آخر حرفم شی بزاری!
-ام...خب س..سونو من واقا نمیتونم
+چرا
-خیلی سختهههههه
+اشکالی نداره وقتی چند بار تمرین کنیم اسون میشه برات...بعدشم تو مگه ادیشن ندادی بود؟
-اره...ولی الان دنسم به اون اندازه خوب نیست
+مطمئنم که اینطور نیس
خب...شروع کنیم؟
-اهوم فقط...اینا ۵ نفرن
+اره یکی ۳ نفرو برمی‌داره یکی ۲ نفر
توی اون سه نفر میتونیم کسایی که پارت کمتری دارنو بزاریم تا مساوی شیم
_میشه تو کسایی که پارت زیادی دارند برداری؟
+نه!...ازاونجایی که خیلی حرکات دخترونه ای داره من پارتای کمترو برمیدارم ولی تو درانک دیزد من پارت بیشتری رو برمیدارم
اوکی؟
-اوکی...درانک دیزد سخت تره...
+هوم...تو کازوها و چه وون و اونچه ای منم ساکورا و یونجینم
_باشه
__________________
بعد از گرفتن ژست آخر خودمو پرت کردم رو زمین
و برعکس من سونو از جاش پاشد
داد زدم
_عاااااییی خسته شدمممممممم گرمهههههههه
سونو با دیدن من گفت
+کولرو روشن میکنم
-چطوری الان از جات میتونی پاشی؟بعد از ۱۵ بار تمرین؟
لبخندی زد و نشست رو زمین دستمو گرفت و منم بلند کرد بغلش نشستم و یه بطری آب داد دستم
+خب...عادت دارم...ولی سر این الان یکم احساس خستگی میکنم
-پسر من الان حتی حال پلک زدنم ندارم
همون لحظه یکی در زد و بعد دوتا کله از لای در اومد بیرون که متعلق به نیکی و ساشا بود
ساشا گفت
-هایی
بعدش دوتا سر دیگه بهشون اضافه شد که واسه سونگهون و وونیونگ بود
وونیونگ نیکی و ساشا رو هل داد و درو کامل باز کرد
دست به کمر وارد اتاق شد
÷بچچچ من دارم اونجا جون میکنم بعد خانم با آقا نشستن زیر کولر دارن آب میل میکنن
از اونجایی که حال حرف زدن نداشتم دوباره خودمو رو زمین انداختم و سونو به جای من جواب داد
+ماهم همین الان تموم کردم
وونیونگ چپ چپ نگا کرد
از پایین به وونیونگ نگا کردم داد زدم
_ووونیووونگگگگگ؟؟؟
با نگرانی نگام کرد
÷چیههه؟؟ چیشدههه؟؟
_شکمتتتت
÷شکمم چیییی؟؟؟
_از جام بلند شدم و گفتم
÷پدرصگگگ تو کی سیکس پک دراوردیییی؟؟؟
÷زهرمارر سکته کردممم
بعد یهو مودشو عوض کرد و با حالت لوس موهاشو به پشتش پرت کرد و گفت
÷از همون موقعی که تو داشتی خودتو میکشتی تا با سایه برای خودت سیکس پک بکش_
سریع رفتم جلوی دهنشو گرفتم
-خفه شو...
جی از اون پشت درحالی که شکمشو گرفته بود با خنده وارد شد

𝕆𝕟 𝕋𝕙𝕖 ℝ𝕠𝕠𝕗 𝕋𝕠𝕡 ⊹˙ᵉⁿ∘˚⌕Where stories live. Discover now